جنگ نرم، دیگر واژه غریبهای نیست. راهبُرد و سناریویی که از سوی غرب با عنوان جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی ایران آغاز شده، حالا برای خیلیها آشناست. سیبل این جنگ هم مشخص است؛ خانواده ایرانی. هدف اصلی در این جنگ، تغییر سبک زندگی ایرانی - اسلامی است.
در عالمی که رسانهها تلاش میکنند تا هرکس را به صرف داشتن قدرت رسانه و دست برتر در این سلاح زمانه ما، به قدرت برسانند، موجودی به نام سلبریتی ساخته شد.
این موجود توانایی دارد؛ مانند عنکبوتی که در لحظه خوراکش را به دام میاندازد، با رصد پیوسته و هوشیاری نیمه، در برابر وقایع جانسوز جهانی؛ مانند قتل عام پنجاه هزار تن در غزه، نه تنها ساکت؛ بلکه کور و نادان جلوه کند.
بر پایه شواهد و قرائن فراوان، یهود در طول تاریخ، از سنگدلترین ملّتها بوده و هست؛ چنان که اگر زمانی بر منطقهای حاکم میشدند، با بیرحمانهترین شیوه دست به کشتار میزدند. شاید آنان اینطور جنگیدن و خونریزی را از توراتِ تحریف شده گرفته باشند که در اسفار مختلف از آن سخن به میان آورده است
این امری معقول است که هر کس از هر آن چیز با ارزشی که در اختیار دارد، در راه خیر میبخشد؛ هنرمند اثرش را، طراح ایدهاش را، صاحب نام برندش را، مخترع حق ثبتش را، فعال مجازی سایت و صفحهاش را و... . این داراییهای نامشهود، ارزشمند است و میتواند منافعی را در پی داشته باشد.
بزرگداشت و احترام به شخصیت، برای کودک؛ بلکه برای هر انسانی یک نیاز طبیعی است. در اثر غریزه حب ذات که در طبیعت کودک نهاده شده، به ذات خویش علاقه دارد، میل دارد دیگران نیز شخصیت او را بپذیرند و گرامی بدارند.
جانباختن شهروندان بر اثر حمله سگهای باصاحب و ولگرد و صدها لطمه و صدمه جانی و مالی در سالهای اخیر یکی از پرتکرارترین خبرهای رسانههای کشور بوده است که در سایه نبود قوانین بازدارنده در حوزه کنترل جمعیت سگها، روزبهروز بر تعداد این خبرهای تلخ افزود.
«سگ ولگرد، یک کودک را کشت»، «حمله سگ به یک شهروند باعث ابتلا به هاری شد و جان او را گرفت» و صدها خبر از این دست، اخباری هستند که طی این سالها به اخبار روتین رسانههای کشورمان تبدیل شدهاند.