هر کسی باید توان خود را ارزیابی کند و ببیند برای کدام عنصر بهتر است؛ آیا در کار اقتصادی موفقتر است یا در کار فرهنگی؟ ولی یکی از این دو کار را بهعنوان یک کار اضافه یا ساعت فوق برنامه کاری خود برگزیند یا دستکم بخشی از ساعت کاری خود را به این کار اختصاص دهد.
انسان از آن وقتی که شخصیت قابلتوجهی پیدا کند و به تعبیر فرهنگ عمومی ما، بالغ شود، مسئولیت او نیز آغاز میشود. زمان رسیدن به حد بلوغ و زمان مسئول شدن، با هم شروع میشود. هر اندازه توان او بیشتر باشد، مسئولیت او بیشتر است. در کنار بهرههایی که از ظرفیتهای طبیعی، اجتماعی، عقلانی و سیاسی جامعه میبرد، مسئولیتهایی دارد و باید آنها را انجام دهد. آن جامعهای جامعه بالغ و مطلوب است که هر فردی در جامعه به اندازه بهرهمندیاش از جامعه، به جامعه بهره برساند؛ یعنی باید بین استفاده و افاده، تعادل برقرار باشد.
وقتی ما باور داریم که خداوند متعال همهکاره عالَم است و همه چیز به دست اوست، پس باید او تعیین کند که از چه کسی اطاعت کنیم. اگر بگوییم: بله، خداوند جایگاهش محفوظ است، جانم فدای او؛ اما هرچه مردم گفتند، دیگر ربطی به خدا ندارد؛ این درست نیست.
از همان صدر اسلام کسانی دنبال این رفتند که به هر نحو ممکن یک کلاه شرعی درست کنند تا این رباخواری ترک نشود. بالاخره در عصر ما یک عده روشنفکر واقعنگر که به دنبال اصلاح امور جامعه هستند، گفتند این حرفها به درد امروز نمیخورد، امروز ما اگر بخواهیم ربا را از اقتصاد حذف کنیم، باید از اقتصاد پیشرفته صرفنظر کنیم و به اقتصاد هزار سال قبل برگردیم
از ابتدای بعثت انبیا تا زمان پیغمبر خاتمصلی الله علیه وآله کسانی بودند که حاضر بودند نماز بخوانند، روزه بگیرند، جهاد هم بروند و جانشان را به خطر بیندازند؛ اما کسی به رفتار اقتصادیشان، معاملاتشان و روابط زناشویی و خانوادگیشان کاری نداشته باشد. میگفتند در آنچه مربوط به خداست اطاعت میکنیم؛ اما در اموری که مربوط به دنیای خودمان است هرگونه که دلمان میخواهد رفتار میکنیم
انسان باید بداند هر عبادتی که انجام میدهد، خدا توفیق آن را به او داده است و بعد از انجام آن بگوید خدایا! چگونه شکر این نعمت را به جا آورم که توفیق انجام این عبادت را به من دادی؟! شاید ثواب این شکر از خود آن عبادت بیشتر باشد.
اشاره: طبق روال نشریه پرتو، ذیلاً خلاصه یکی دیگر از سخنرانیهای علامه مصباح (ره) تقدیم شده است.
--------------------------------
علیرغم اینکه این انقلاب بیش از هر گروه و هر قشری مرهون روحانیت است و امروز بسیاری از مسئولیتهای مهم کشور به عهده روحانیون است؛ ولی از آنجایی که هر چیزی که ارزشمندتر باشد دشمن بیشتری هم خواهد داشت امروز که روحانیت، خودش را در مملکت نشان داده و ارزش خودش را ثابت کرده دشمنیهای زیادی هم با روحانیت شروع شده است.
در مقابل هر عامل شرّی باید سعی کنیم کمتر در برد تأثیر آن قرار بگیریم. مثلاً فرض کنید مغناطیس، یک محیطی دارد و تا یک حدی میتواند تأثیر کند. یک مقدار که دورتر شود اثر نمیکند. عوامل شرّ هم همینگونه است؛ آدم هرچه نزدیکتر شود بیشتر اثر میکند. اگر آدم سعی کند خیلی به مظانّ شرّ نزدیک نشود و فاصله بگیرد، این یک عامل سلبی است که کمک میکند برای اینکه آدم کمتر مبتلا به گناه شود.