سوره حمد آیه ۵: إِیّاكَ نَعْبُدُ وَإِيَّاكَ نَسْتَعِينُ؛ (خدایا) تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم.
نکتهها:
انسان باید به حکم عقل، بندگی خداوند را بپذیرد. ما انسانها عاشق کمال هستیم و نیازمند رشد و تربیت، و خداوند نیز جامع تمام کمالات و ربّ همهی هستی است. اگر به مهر و محبّت نیازمندیم، او رحمان و رحیم است و اگر از آیندهی دور نگرانیم، او صاحباختیار و مالک آن روز است. پس چرا بهسوی دیگران برویم؟! عقل حکم میکند که تنها باید او را پرستید و از او کمک خواست. نه بنده هویوهوس خود بود و نه بنده زروزور دیگران.
«یَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالْأَنصَابُ وَالْأَزْلَامُ رِجْسٌ مِّنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (سوره مائده، آیه 90)؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید! شراب و قمار و بتها و ازلام [نوعی بختآزمایی]، پلید و از عمل شیطان است، از آنها دوری کنید تا رستگار شوید!»
و کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند- البته هیچ کس را جز به اندازه تواناییش تکلیف نمی کنیم- آنها اهل بهشتند و جاودانه در آن خواهند ماند. (اعراف 42)
نکتهها:
1.بهشت جاودان، پاداش پیوند ایمان و اعمال صالح است. «والّذین آمنوا وعملوا الصالحات... اولئک اصحاب الجنّة»
2. گرچه مطلوب، انجام همهى کارهاى شایسته است، «و عملوا الصالحات» امّا در عمل، هر کس به اندازهى توانش مسئول است. «لا نکلّف نفساً الاّ وسعها»
کسانی که آیههای ما را تکذیب کرده و نسبت به آنها تکبر ورزیدند، درهای آسمان را به رویشان نگشایند و به بهشت وارد نشوند تا طناب کشتی به سوراخ سوزن داخل شود. آری، بدکاران را اینچنین سزا میدهیم (اعراف ۴۰)
بار دیگر قرآن به سراغ سرنوشت افراد متکبر و لجوج؛ یعنی آنها که زیر بار آیات پروردگار نمیروند و در برابر حق تسلیم نیستند رفته، مىگوید:
و کسانی که آیات ما را تکذیب کنند و از پذیرش آنها تکبر ورزند، آنان اهل آتشند که در آن جاودان باشند.(اعراف 36)
«خوف» و ترس، مربوط به امور آینده و در مقابل امنیّت و آسایش است، امّا «حزن» و اندوه، مربوط به گذشته و آنچه از دست رفته مىباشد و در مقابل سرور و شادمانى است.
نکتهها:
1. از سنّتهاى الهى، ارسال رسولان براى بیان وحى الهى است. «یأتینّکم... یقصّون علیکم آیاتى»
2. از راههاى نفوذ و تأثیر سخن، سنخیّت پیامآور با خودِ مردم است. «منکم»
در قرآن سوگند زیاد است، سوگندِ به جماد هست، سوگندِ به حیوان هست، سوگندِ به انسان هست و سوگندِ به نبات هم علی الظاهر هست؛ سوگندِ به امور زمینی هست، سوگندِ به امور آسمانی هست و هر سوگندی سوگند به یک چیز است مثل وَ الشَّمْسِ وَ ضحیها. وَ الْقَمَرِ اذا تلیها. وَ النَّهارِ اذا جَلّیها
قرآن دو تعبیر دارد که این دو تعبیر را بعد از توبه ذکر کرده است؛ یکی اینکه توبه را با تطهیر توأم میکند، مثلاً میگوید: «انَّ اللهَ یحِبُّ التَّوّابینَ وَ یحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ» خدا توبهکنندگان و شستشوگران را دوست میدارد. قرآن چه میخواهد بگوید؟