او اصل سلطنت را قبول داشت و قائل به باقی ماندن آن بود. آن چیزی را که او قبول نداشت، نوع و روش حکومتداری شاه یا به تعبیر خودش استبداد شاه بود و بس، و آن را به تبع مصدق قبول نداشت.
«استمپل» در تبیین دیدار بازرگان با امام در پاریس به این نکته اشاره میکند که او و همراهانش برنامهای تدوین کرده بودند تا امام را ترغیب کنند که به آنها اجازه همکاری با شاه داده و برای پیشبرد هدفهای انقلاب در چارچوب سلطنت قانونی، دولتی تشکیل دهند.
نگاه مهندس بازرگان به انقلاب اسلامی بیشتر نگاهی انتقادی است. گرچه هر چه از عمر انقلاب میگذرد، بر میزان انتقادات بازرگان نسبت به این مقوله افزوده میشود؛ اما باید در مورد دیدگاههای او منصفانه قضاوت کرد.
اگر هم اشاره بازرگان در بیان نقاط ضعف و قوت را به مثابه تناقضات او در مسیر دفاع از انقلاب ندانیم و اگر هم از میزان انتقادات تند و در بسیاری از مواقع غیر قابل پذیرش او از انقلاب اغماض نماییم، با این حال نمیتوانیم از تناقضات فراوان در نوع نگاه او نسبت به انقلاب چشم بپوشیم.
در دوره معاصر، رابطه یهودیت و بهائیت یکی از مسائل سیاسی بسیار مهم در حوزه سیاست داخلی و نیز سیاست بینالملل به شمار میآید. با آغاز حکومت پهلوی و تسامح نسبی رژیم نسبت به آنان، فرصت تازهای برای گسترش تبلیغ بهاییگری و نفوذ در دستگاه دولتی فراهم شد.
رژیم پهلوی و در رأس آن رضاشاه و محمدرضا شاه میبایست در خلأ وراثت، قانونمندی و عقلانیت، کاریزما و مشروعیت الهی، مبنایی دیگر برای مشروعیت خویش دست و پا کنند؛ به همین دلیل سعی کردند با تکیه بر مضامین اسطورهای تاریخی و فرهنگ ایران باستان، ریشه مشروعیت خویش را در وابستگی به دوران طلایی تاریخ بازسازی کنند.
به نوشته خبرگزاری مهر، صبح روز شنبه ۱۷ دی ماه سال ۱۳۵۶ بود که روزنامه اطلاعات، مقالهای تحت عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» را به قلم فردی به نام «احمد رشیدی مطلق» که بسیاری گفتهاند، این فرد اساساً وجود خارجی نداشته، منتشر کرد که پیامدهای این اتفاق موجب شد تا مسیر پیروزی انقلاب اسلامی راه بازگشتی نداشته باشد و موجب تسریع در وقوع بزرگترین انقلاب تاریخ معاصر شود.
محتوای این مقاله اهانتهایی را نسبت به امام خمینی (ره) روا داشته بود و نویسنده، امام راحل را مخالف اصلاحات و مرتجع خوانده و او را عامل استعمار انگلیس و دارای اصل و نسب هندی معرفی کرده بود.
همه مؤلّفان شیعه و سنّی سبب ملقب شدن آن حضرت را به «باقر» را دانش فراوان ایشان دانستهاند و غالباً این نامگذاری را از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) میدانند که جابر بن عبداللّه انصاری از آن حضرت نقل کرده است.
در منابع شیعی روایاتی نقل شده است که بر طبق آنها امام باقر (علیه السلام) از پوشیدن لباس خوب و پاکیزه و تهیّه غذاهای خوب در خانه دریغ نداشتند و خصوصاً برای رعایت حال برخی از افراد خانه، این کار را لازم میدیدند.