مقصود از معیت و همراهی با صادقین در آیه شریفه "یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ؛ ای کسانی که ایمان دارید! از خدا بترسید و قرین راستگویان باشید." (119 سوره توبه) فقط معیت و همراهی فیزیکی نیست؛ بلکه مقصود معیت معنوی و تبعیت است. علامه طباطبایی در تفسیر جمله کُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ مینویسد: خداوند به مؤمنان دستور میدهد صادقین را در گفتار و کردارشان پیروی کنند.
او که سودای ریاست و شهوت قدرت بر بابیان را دارد، طی عریضهای استدعائیه به برادرش تقاضای بازگشت به بغداد میکند که مورد موافقت قرار میگیرد. حسینعلی پس از بازگشت، نخست با همکاری برادرش صبح ازل و بعضی از قدمای بابیه، دست به کشتار ناراضیان میزند؛ برای مثال، میرزا اسدالله تبریزی دیان را میکشند و در شطالعرب غرق میکنند.
مورخان و محدثان شیعه نیز بیشتر به این سمت رفتهاند که علت رحلت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) همان گوشت مسمومی بوده است که زینب «دختر حارث» به آن حضرت خورانیده بود.
وقتي شيعيان زائر و سوگوار به قتلگاه رسيدند، با صحنه هاي دلخراشي رو به رو شدند؛ قبرهاي گمنام، خيمه هاي سوخته، زمين خون آلود و تفتيده، نيزه ها و شمشيرهاي شکسته، همگي بيانگر اوج جنايت يزيديان و منتهاي مظلوميت عاشورائيان بود. مشاهده همين تصاوير، خود روضه و مرثيّه اي است که دل ها و چشم ها را با حال و هواي «کربلا و عاشوراي محرّم 61 هجري» پيوند مي دهد
جابر و يارانش براي اعلام وفاداري به ساحت مقدّس نبوّت و امامت، انزجار از رژيم ستمگر اموي، اطلاع رساني و تبليغ آرمان هاي عاشورائيان و بيدار ساختن افکار عمومي، در فرصتي مناسب، اوّلين «کاروان زيارتي» را به حرکت درآوردند.
با نزديک شدن کاروان زيارتي به منطقه کربلا، سيلاب اشک از ديدگان جاري شد و آواي مرثيّه خواني در فضاي بيابان طنين افکند و دل هاي سوگواران در عطش زيارت قبور مطهّر و تابناک شهدا، بيتاب شد...
عاشورای سال ۶۱ هجری گرچه با دو صف (حسینی / یزیدی) رقم خورد؛ اما اهالی تپهی ندبه در صف سومی قرار داشتند که معادله جنگ را با خروج از میدان نبرد و بیطرفی خود، به نفع یزید رقم زدند؛ بنابراین میتوان گفت گناه اهل آن تپه اگر بیشتر از گناه لشکریان عمر بن سعد نباشد، کمتر نیست.
به گزارش خبرگزاری حوزه، «اهالی تپه ندبه» قصهای عبرتآموز است که بیطرفی بین حق و باطل را به چالش میکشد و ما را به تفکر در جایگاه خود دعوت میکند.
محمدرضا پهلوی تصور میکرد با برقراری رابطهای نزدیک با رژیم صهیونیستی میتواند حمایت جامعه یهودیان آمریکا، کنگره، و رسانههای این کشور را برای ایران جلب کند. اسرائیل هم با تقویت این باور از طریق کوروشپنداری، تلاش کرد شاه را بهعنوان یک «متحد راهبُردی» در برابر فشارهای احتمالی غرب حفظ کند.