ازدواج حضرت فاطمه (سلام الله علیها) و امیرالمومنین حضرت علی (علیهالسلام) از مهمترین اتفاقات تاریخ شیعه است؛ زیرا سلسله امامان شیعه، ثمره این ازدواج هستند. مطابق با احادیث، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) به وحی الهی، حضرت فاطمه را به ازدواج علی (علیهالسلام) درآوردند.
سن ازدواج امیرالمومنین علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
اکثر عالمان شیعه معتقدند که سن حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) در زمان ازدواج، ۹ یا ۱۰ یا حداکثر ۱۱ سال بوده است. همچنین سن امیرمؤمنان (علیه السلام) ۲۱ سال و ۵ ماه بوده است.
خواستگاری حضرت علی علیهالسلام
علی بن ابیطالب (علیه السلام) در پاسخ به برخی مهاجران که از ایشان پرسیدهاند چرا از فاطمه خواستگاری نمیکنند، تاکید کردهاند: «به خدا قسم چیزی ندارم.» سرانجام علی (علیه السلام) نزد رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) رفتند؛ ولی از روی شرم نتوانستند درخواست خود را بگویند. در مرتبه سوم، از پیامبر درخواست ازدواج با فاطمه را کردند و پیامبر فرمودند: «آیا چیزی داری؟» امیرالمومنین علی (علیه السلام) در پاسخ به پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) گفتند که جز زره چیزی ندارند.
حضرت علی بن ابیطالب (علیهالسلام) روایت میکنند: پیامبر اکرم (صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِه) به من فرمودند: یا علی! گروهی از مردان قریش راجع به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) مرا مورد عتاب قرار دادند و گفتند: ما خواستگار فاطمه بودیم و تو نپذیرفتی، اکنون او را به علی بن ابیطالب دادی.
من گفتم: به خدا قسم، من فاطمه را از شما رد نکردم و او را تزویج ننمودم؛ بلکه خدا خواستگاری شما را نپذیرفت و فاطمه را برای علی تزویج کرد؛ زیرا جبرئیل بر من نازل شد و گفت، خدای تعالی میفرماید: اگر من علی را خلق نمیکردم، از حضرت آدم به بعد، شوهری که شایسته فاطمه باشد در روی زمین نبود.
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) روایت شده است که خطاب به علی (علیهالسلام) فرمودند: «لولاک یا علی لما کان لفاطمه کفو علی وجه الارض؛ یا علی اگر تو نبودی، فاطمه را بر روی زمین کفوی نبود».
دارایی امیرالمؤمنین (علیهالسلام)
رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) پس از کسب اجازه از حضرت زهرا (سلام الله علیها) به نزد امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) آمدند و با لبی خندان گفتند: یا علی! آیا برای عروسی چیزی داری؟ پاسخ دادند: یا رسول الله! پدر و مادرم قربانت، شما از وضع من کاملاً اطلاع دارید. تمام ثروت من عبارت است از یک شمشیر، یک زره و یک شتر. فرمودند: تو مرد جنگ و جهادی و بدون شمشیر نمیتوانی در راه خدا جهاد کنی، شمشیر از لوازم و احتیاجات ضروری تو است. شتر نیز از ضروریات زندگی تو محسوب میشود، باید به وسیله آن آبکشی کنی و امور اقتصادی خود و خانوادهات را تأمین کنی و برای اهل و عیالت کسب روزی نمایی و در مسافرت بارت را بر آن حمل کنی، تنها چیزی که میتوانی از آن صرف نظر کنی همان زره است. من هم به تو سخت نمیگیرم و به همان زره اکتفا مینمایم.
مهریه حضرت زهرا (سلام الله علیها)
در روایات دو نوع مهریه برای حضرت زهرا (سلام الله علیها) مشخص شده است:
مهریه عادی یا به تعبیری مهریه زمینی که همه زنان مسلمان دارند و دو نوع روایت در این مورد نقل میشود:
مهریه حضرت فاطمه زرهی بود از نوع بسیار محکم که آن را زره شمشیرشکن میگویند و آن از پوست دبّاغی نشده قوچ و یا پوست بُز ساخته میشود و ارزش این زره چهارصد و به نقلی پانصد درهم بوده است.
مهریه حضرت زهرا (سلام الله علیها) طبق روایات اسلامی پانصد درهم بوده است.
البته این دو روایت قابل جمع هستند و میتوان گفت در حقیقت مهر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) همان زره حضرت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بود که آن را به پانصد درهم فروختند.
مهریه آسمانی: رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: مهریه فاطمه (سلام الله علیها) در آسمان یک پنجم زمین تعیین شده، پس کسی که با بغض فاطمه و فرزندانش، تا قیامت روی زمین راه برود حرام است. در روایتی دیگر از حضرت امام محمدباقر (علیهالسلام) روایت شده که فرمودند مهریه فاطمه اطهر یک پنجم دنیا، یک سوّم بهشت، چهار نهر که عبارتند از: نهر فرات، نیل در مصر، نهروان و نهر بلخ.
امیرمومنان به دستور پیامبر زره را فروختند و پول آن را به آن بزرگوار تقدیم داشتند و پیامبر آن پول را به سه بخش تقسیم کرده، بخشی از آن را برای خریدن وسایل زندگی به عنوان جهیزیه، و بخش دیگر آن را برای تهیه عطریات عروسی قرار داد و سومین بخش آن را نزد «ام سلمه» سپردند تا به هنگام فرارسیدن شب عروسی، آن را به امیرمومنان باز گرداند تا بتواند از میهمانان خویش پذیرایی کند.
خواندن خطبه عقد در مسجد
پیغمبر (صلی الله علیه وآله) به امیرالمؤمنین فرمودند: یا علی تو زودتر به مسجد برو و من نیز از عقب تو میآیم، تا در حضور مردم مراسم عقد را برگزار کنیم و خطبه بخوانیم.
علی (علیه السلام) مسرور و خوشحال به جانب مسجد حرکت نمودند. ابوبکر و عمر را در بین راه ملاقات کردند، آنها از جریان کار جویا شدند، گفتند: رسول خدا دخترش را به من تزویج کردند، هم اکنون پیامبر در راه هستند تا در حضور جمعیت، مراسم عقد و خطبه خوانی را انجام دهند.
پیغمبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در حالی که صورتشان از سرور و شادمانی میدرخشید به مسجد تشریف بردند، و به بلال حبشی فرمودند: مهاجر و انصار را در مسجد جمع کن.
هنگامی که مردم جمع شدند، بر فراز منبر رفتند و پس از حمد و ثنای خدا فرمودند: ای مردم آگاه باشید که جبرئیل بر من نازل شد و از جانب خدا پیام آورد که مراسم عقد ازدواج علی و فاطمه در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده و دستور داده که در زمین نیز آن مراسم را انجام دهم، و شما را بر آن گواه بگیرم.
دعای پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در حق عروس و داماد
علی (علیهالسلام) میگویند: رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم دخترشان را به ازدواج من درآوردند و آنگاه نزد من آمده دستم را گرفته و فرمودند: با یاد و نام خدا برخیز و بگو: «علی برکة اللَّه، و ما شاء اللَّه، و لا قوّة إلّا باللَّه، و توکّلت علی اللَّه» - یعنی: بر سفره برکت خدا مینشینم، و راضی میشوم بر آنچه او بخواهد، همانا قدرت و قوّتی نیست مگر از جانب خدا، پس به او توکّل میکنم و یاری میطلبم.
سپس مرا کنار فاطمه نشانیدند و گفتند: خداوندا! اینان محبوبترین مردم در نزد من میباشند، پس آنان را دوست بدار، و خیر و برکت به ذریه آنها عطا کن، و آنان را از هر آسیبی حافظ باش، من آنها و نسلشان را از شرّ شیطان فریبکار به تو میسپارم.
بخشیدن پیراهن عروس
پیامبر خدا برای شب عروسی فاطمه (علیهاسلام) پیراهنی آماده ساختند و ایشان پیراهن دیگری نیز داشتند که پوشیده و اصلاح شده بود. شب عروسی ایشان بود که بینوایی در خانه پیامبر آمد و از ایشان لباس طلبید. حضرت فاطمه (سلام الله علیها) برخاستند و نخست پیراهن اصلاح شده خویش را در بستهای نهادند تا در راه خدا به او انفاق کنند؛ اما ناگهان آیه شریفه قرآن را به خاطر آوردند که:
«لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون؛ شما به اوج نیکی و نیکوکاری نخواهید رسید، مگر آنکه از آنچه دوست میدارید در راه خدا انفاق نمایید».
لذا «فاطمه (سلام الله علیها)» بازگشتند و پیراهن عروسی خویش را از تن درآوردند و به آن زن بینوا انفاق کردند و خود، همان جامه عادی خویش را پوشیدند. هنگامی که خواستند عروس گرانمایه را به خانه امیرمومنان ببرند، فرشته وحی فرود آمد و پس از سلام بر پیامبر گفت: ای پیامبر خدا! پروردگارت درود نثارت میکند و به من دستور داده است که سلام و درودی گرم نثار «فاطمه» نمایم و به همراه من ارمغانی از لباسهای بهشت نیز که از دیبای سبز تهیه شده است برای او فرستاده است.
توصیههای رسول خدا (ص) به حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س)
هنگامی که کاروان عروس به خانه رسید، پیامبر، امیرمومنان را فراخواندند و پس از آمدن ایشان، دخت سرفرازشان را خواستند و دستشان را گرفتند و در دست علی (علیهالسلام) نهادند و فرمودند: «علی جان! خداوند دخت پیامبر را به تو مبارک سازد»
و افزودند: یا علی! هذه «فاطمه» ودیعتی عندک! یا علی! نعم الزوجه «فاطمه»! و یا «فاطمه»! نعم البعل علی؟!
علی جان! این فاطمه است و امانت من نزد توست! فاطمه شایستهترین همسر برای توست و آنگاه فرمودند: ای «فاطمه» علی شایستهترین شوهر است و دستهای مقدس را بهسوی آسمان گشودند و نیایشگرانه زمزمه کردند که:
بار خدایا! نیکیها و برکات خویش را بر این دو فرود فرست، و در فرزندان و نسل پاکشان برکت قرار ده!
بار خدایا! این دو تن محبوبترین انسانها نزد من هستند، پس تو نیز آنان را دوست بدار و از سوی خویش حافظ و نگهبان بر آنان بگمار. بار خدایا! من این دو تن را با نسل پاکشان، از شیطان رانده شده و شرور و وسوسههای آن، به تو پناه میدهم.
آنگاه آبی خواستند و جرعهای از آن را به سبک خاصی متبرک ساختند و از آن قطراتی بر سر و سینه و میان شانههای دخت گرانقدر و داماد ارجمندش افشاندند و دستور دادند بانوان، عروس و داماد را در سرای جدیدشان به خدا سپارند و بروند.