با توجه به اینکه جاذبه جسمی زن برای مرد بیش از جاذبه مرد برای زن است، حفظ حجاب به گونهای که به زن توصیه شده، به مرد توصیه نشده است؛ یعنی حدود آن برای زن با حدود آن برای مرد متفاوت است: محدوده آن برای زن پوشاندن همه بدن، جز دستها تا مچ و صورت (بدون زینت و آرایش) است.
اگر حد مطلوب حجاب از نظر اسلام مراعات نشود، به خاطر جاذبه جسمی، زمینههای فساد در جامعه ایجاد میشوند، در حالی که برنامه دین در جامعه، حذف زمینههای فساد است؛ یعنی از ابتدا نباید در جامعه فساد ایجاد شود. حال اگر در جامعه فساد به وجود آمد، باید از علنی شدن و اشاعه آن جلوگیری کرد.
ایدئولوژی دینی برای ما بایدها و نبایدهایی تعریف میکند و به ما مسیر آنچه باید باشیم را میآموزد؛ اما تتو فرد را از آنچه باید باشد به آنچه باید دیده شود سوق میدهد؛ یعنی تمرکز فرد از ارزشهای درونی و فاعل بودن، به تکیه بر ظواهر بیرونی و منفعلشدن معطوف میشود و اینگونه از اصالت فاصله میگیرد.
بدیهی است اگر این خلأ فطری از مطالب صحیح مذهبی و اعتقادی پر نگردد، نتیجهای جز پذیرفتن خرافات و موهومات که نمودی از پدیدههای غیرعادی و غلط و نادرست است، نخواهد داشت. کار انبیاء روشنگری و مبارزه با خرافات بوده است.
اربعین امسال، تفاوت مهمی با تمام پیادهرویهای سالهای گذشته داشت و آن واکنش بیسابقه مردم کشورهای همسایه، بهویژه عراقیها نسبت به مقاومت ایران در جنگ تحمیلی ۱۲روزه بود. با حرکت دستها، نمادی از موشکهای ایران ساخته شد. حرکتی که نه از سمت خود ما؛ بلکه از زبان دیگران، فرصتی برای نمایش هویت و عظمت ملت ایران در سطح جهانی شد.
سینمای ایران امروز شبیه همان آش کشکخالهای است که از دههها پیش روی اجاق مانده، هر روز بیشتر میسوزد و تلختر میشود. دیگر نه خونی در رگهایش مانده، نه روحی در قابهایش، و نه جسارتی در روایتهایش. فیلمسازان، یکی پس از دیگری، تسلیم ترسی کاسبکارانه شدهاند و به تولید نسخههای تکراری و بیمزهای بسنده میکنند که انگار در یک کارخانه فیلمسازی بیخطر و کماثر تولید شدهاند؛ فیلمهایی که نه دردی دارند، نه حرفی تازه، نه حتی ذرهای هیجان. در این میان، «پیرپسر» اکتای براهنی مصداق همان لباس پادشاه است؛ فیلمی پرمدعا اما خالی از معنا.