به عنوان یک طلبه دغدغهمند، گمان میکنم دو اشتباه مهلک ساختاری در حوزه علمیه، موجب شده است که کارآمدی و کار ویژه تبلیغی و تعلیمی این مرکز علمی و تبلیغی بینظیر، آنگونه که شایسته است نمایان نشود:
یکی از مهمترین اسناد بالادستی در حوزه علم و فناوری «سند ملی فناوریهای نرم و فرهنگی» است. البته از امور عجیب مدیریتی در کشور این است که این سند ابتدا در تاریخ ۱۳ تیر ۱۳۹۶ در ستاد راهبری اجرای نقشه جامع علمی کشور تصویب میشود و سپس بعد از یک سال در جلسه ۸۱۰ شورای عالی انقلاب فرهنگی در تاریخ ۲۶ تیر ۱۳۹۷ تصویب شد. اما ابلاغ آن از سوی رئیس جمهوری وقت یعنی جناب آقای حسن روحانی، حدود سه سال طول کشید! یعنی این سند در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۰ توسط رئیس جمهور وقت برای اجرا ابلاغ شد!
در عرف عامه، وصف «خامس آلعبا» فقط برای امام حسین (علیه السلام) به کار برده میشود. در حالی که هر کدام از اصحاب کساء، به صورت مستقل و جداگانه، خامس اصحاب کسا هستند. به همین دلیل هم امیرالمومنین علی علیهالسلام این وصف را برای خود به کار برده است. هم برای امام حسن به کار رفته است و هم برای امام حسین علیهما السلام.
یکی از مشکلات مطالعات تاریخی، به ویژه حوادث تاریخی دوردست، ضعف یا نامعتبر بودن مستندات است. اما خوشبختانه قیام عاشورا از این جهت بسیار غنی است. بسیاری از جزئیات قیام ابیعبدالله الحسین با دقت و امانت نقل شده و در اختیار ما قرار دارد.
نقشه جامع علمی کشور در اواخر دهه هشتاد طی جلسات متعددی (۱۶ جلسه) در شورای عالی انقلاب فرهنگی در اواخر سال ۱۳۸۹ به تصویب رسید و برای اجرا، ابلاغ شد. در این نقشه وضعیت مطلوب علمی و فناوری جمهوری اسلامی ایران در افق سال ۱۴۰۴ ترسیم شده است. اولویتهای حوزههای مختلف علمی و فناوری در سه سطح الف، ب و ج ترسیم شده است. پاسخ به این سؤال که در ماههای آخر افق ترسیم شده در این نقشه، تا چه میزان در دستیابی به اهداف آن موفق بودهایم، نیازمند بررسی دقیق و مستند است.
حادثه درمانگاه قرآن و عترت قم و موجسواری رسانهای دشمنان داخلی و خارجی و دوستان نادان و البته پرمدعای رسانهای که معالاسف در اغلب بزنگاهها به مثابه سربازان رایگان دشمن عمل میکنند، نشان داد که دشمنان فرهنگ و عفت و غیرت ما، نه به خواب رفتهاند و نه از اقدامات خود در جهت حرمتزدایی از مقدسات و عفتزدایی از جامعه ذرهای کوتاه آمدهاند: «وَ لَنْ تَرْضی عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصاری حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم» (بقره، ۱۲۰)
به گواهی آثار و کتابهای برجایمانده، میتوان گفت که ایشان همزمان به «اسلامیسازی علومانسانی»، «اسلامیسازی کنشگران عرصه علم»، «تحول در ساختارهای آموزشی و پژوهشی» و «اسلامیسازی جامعه و فرهنگ عمومی» توجه داشتند.
گفتیم که علامه_مصباح پس از اثبات «امکان و ضرورت اسلامیسازی علومانسانی»، سهگام مهم را برای اسلامیسازی علومانسانی برمیشمارد:
گام نخست، ناظر بهنقد علومانسانی رایج بود که در مطلب پیشین به آن پرداختیم.
گام دوم: تبیین مبانی معقول علومانسانی