صادقانه بگویم، من اگر مسئولیت داشتم، هر کاری که میتوانستم، آشکار و پنهان برای تضعیف ایران و قدرت بخشیدن به آنها که در داخل با آن مخالف هستند، انجام میدادم.
[1]. تجربیات اقوام پیشین، بهعنوان میراث گرانبهایی برای اقوام آینده به دل «تاریخ» سپرده شده است. عوامل پیروزیها و شکستها و ناپایداری قدرتهای زیادی، در دل او ثبت شده، بهطوری که افراد آگاه، میتوانند مسیر زندگی خود و اجتماع را در آینه تاریخ بینند و بدون نیاز به تجربه جدیدی، از تجارب دیگران استفاده کنند. در قرآن بخش مهمی از آیات، بیانگر تاریخ عبرتآموزِ پیشینیان است و با صراحت میگوید: لَقَد کانَ فی قَصَصِهِم عِبرَه لِاولِی الاَلباب؛ بهراستی در سرگذشت آنها عبرتی برای صاحبان اندیشه میباشد.
پرده اول: بر اساس سیاست چماق و هویج، ابتدا دشمن جنگ ترکیبی سنگینی به راه می اندازد و عناصر مهمی را وارد میدان جنگ می کند تا بتواند در وقت مناسب امتیاز بگیرد.
اشاره: این روزها برخی افراد حوزوی از جمله حجتالاسلام مرتضی جوادی آملی، مطالبی بر زبان جاری میکنند که به نحوی فلسفهبافی برای عملیات فتنه گران و اغتشاشگران تلقی میشود. مصاحبه اخیر وی با وبگاه جماران، ما را بر آن داشت که به سراغ کارشناسان مسائل سیاسی اجتماعی و بهویژه چهرههای حوزوی برویم، تا درباره علل و عوامل چنین رویکردهایی به بحث و گفتوگو بنشینیم.
حجتالاسلاموالمسلمین قاسم روانبخش، عضو هیئتعلمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) در گفتوگو با خبرگزاری رسا، به تحلیل سخنان مرتضی جوادی آملی پرداخت.
یک شاهد جریان کربلا می گوید: به خدا قسم در شگفت بودم که این چه دلی بود، چه قوت قلبی بود؟! یک آدمی که این چنین دل شکسته باشد
که در جلوی چشمش تمام فرزندان و اهل بیت و اصحابش را تکه تکه کرده باشند و او این مقدار قوت قلب داشته باشد.
وقتی یقین به خدا حاصل شود، دل انسان خداترس می گردد. از احدی جز او نمیترسد. همه سختی ها را برای رضای او تحمل می کند. امام عاشورا اینگونه بود و تنها به رضای خدا فکر میکرد.