رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، دونالد ترامپ، با وقاحتی مثالزدنی و با همراهی سناتورهای تندرو و متحدان صهیونیستیاش، پردهای جدید از سناریوی فشار سیاسی علیه ملت ایران را کلید زدهاند. سناریویی که این بار نه از مسیر تحریم یا تهدید نظامی،؛ بلکه از مسیر جنگ روانی و تحریف تاریخی دنبال میشود.
پشتپرده ماجرای مسمومیت زنجیرهای دانشآموزان دختر در برخی مدارس کشور که همچنان ابعاد و کموکیف آن در هالهای از ابهام است، آرامآرام در حال رو شدن است.
نکته مهم این است که شبکه خارجی و داخلی جنگ ترکیبی و آشوب، از وعده و سودای براندازی جمهوری اسلامی در اواخر شهریورماه، به ارتکاب جنایات مشمئزکنندهای مانند مسمومسازی دختران دانشآموز و هراسافکنی رسیدهاند.
بیش از 18 ماه از نسلکشی مردم غزه توسط اسرائیل میگذرد و جهان بهتدریج نسبت به رنج فلسطینیان بیتفاوتتر شده است. تصاویر کودکانی که سرشان قطع شده است و پیکرهای تکهتکهشده در خیابانها و محلههایی که با خاک یکسان شدهاند، دیگر خشم جهانی را برنمیانگیزد. چطور به چنین حدی از بیحسی نسبت به نابودی نظاممند یک ملت رسیدهایم؟ چگونه است که نابودی زندگی و آینده مردم فلسطین با چنین بیتفاوتی سردی مواجه میشود؟
آمریکا در آستانه هر دور از مذاکرات با اعمال تحریمهای تازه، تهدیدهای علنی و پیششرطهای غیرقانونی، عملاً مسیر مذاکرات را به بنبست کشانده است. ترامپ و وزیر خارجهاش با تکرار لحن تهدید و انکار حق غنیسازی، نشان دادند آنچه واشنگتن به دنبالش است، «تسلیم ایران» است نه «توافق برابر». در چنین شرایطی، اگر این اقدامات خصمانه بیپاسخ بماند، تنها به تشدید زیادهخواهی طرف مقابل منجر خواهد شد و نباید از شکست دیپلماسی تعجب کرد.