هر یک از زن و مرد برای اداره بهتر زندگی و تأمین آسایش و حفظ کیان خانواده، نسبت به یکدیگر مسئولیتها و وظایفی برعهده دارند که گرچه این وظایف متفاوتند؛ ولی متناسب و هماهنگ با ساختار وجودی آنها بوده و مایه تحکیم و حفظ خانواده میگردد؛ بدین ترتیب میتوان گفت که هر کدام در انجام وظیفه خود کوشاتر باشند، نقش بیشتری در تحکیم خانواده خواهند داشت.
در حالت مصرفگرایی، فرد نه از روی علاقه؛ بلکه برای هماهنگ شدن با جامعه یا رقابت با دیگران، به سمت تجملگرایی میرود. شبکههای اجتماعی و تبلیغات، نقش مهمی در شکلگیری این رفتار دارند.
تربیت فرزند را باید با آگاهی از تفاوتهای خود و فرزندان از حیث فضای فرهنگی و مناسبات اجتماعی صورت داد. باید فرزند را آماده ساخت تا اصول ثابت و نامتغیر اخلاق را متناسب با ظرف زمانی و مکانی زندگی خود رعایت کند.
خواهران من، گول نخورید. نگذارید نجابت شما را هم بگیرند. پاک و با نجابت بمانید. ما زنان مسیحی، حقیقتاً نیاز داریم ببینیم زندگی زنان چگونه باید باشد. به تو نیاز داریم تا برای ما الگویی باشی، برای اینکه ما گمشدهایم. پاکیات را نگهدار.
زنان نسبت به مردان، فرصت بیشتری برای دیدن برنامههای تلویزیونی دارند و بیشتر در معرض تأثیرپذیری برنامههای تلویزیونی و به خصوص شبکههای ماهوارهای هستند و وقت قابل توجهی را به تماشای برنامههای رسانه، به خصوص تلویزیون اختصاص میدهند. بین زنان و مردان از نظر استفاده از تلویزیون، تفاوت وجود دارد.
فرزندان، بسیاری از الگوهای رفتاری، خصوصیات اخلاقی، انگیزهها و نگرشها و ارزشهای والدین خود را از طریق فرایندهای تقلید و همانندسازی کسب کرده و زمان بسیاری را برای مشاهده رفتار والدین و الگوبرداری از آن صرف میکنند.
هر که بخواهد میوه رستگاری بچیند، باید به دنبال اهداف بزرگتر و اصلیتر باشد و به طور قطع، هنگامی در مسیر سعادت قرار میگیرد که خدا از او راضی باشد و در مقابل، هنگامی شقاوت و بدبختی بر سر بشر سایه میافکند که خدا از او ناخشنود است؛ بنابراین، از نظر قرآن، رستگاری، برای همه، تنها با داشتن انگیزه زیبا و عزم قوی و تلاش مستمر (عمل صالح) در راه خدا قابل تضمین است
از ارزیابی متون اسلامی اینگونه بر میآید که عفاف همان صفت درونی و ملکه نفسانی است که منشأ تقوای بیرونی میشود؛ یعنی تقوای بیرونی، تجلی عفاف درونی است و عفاف به منزله یک قوه بازدارنده از افراط است که هم وقتی به صورت ملکهای در درون درآمد، حاکمیتش در بیرون ظاهر میشود.
تلاش درونی انسان برای حاکمیت خوبیها و محسنات در سیطره وجودش، عفت است و چون تقویت عفت موجب پاکی و نزهت است، هر مقدار که انسان عفیف باشد، به عالم قدس و ملائک نزدیکتر است؛ لذا انسان عفیف در جایگاه ملائک است.
زندگی را روی روال خودش نگه داشتن یعنی، «خبری نیست، ما قویتر از این انفجارهاییم»، یعنی «آخرش ما پیروزیم»، یعنی «به نیروهای نظامی خودمان اعتماد داریم» یعنی «من به سهم خودم اوضاع روانی جامعه را به هم نمیریزم» یعنی «زخمی جنگ روانی دشمن نیستم»
من این روزها برای خودم یک دستورالعمل عملیاتی مهم دارم: برای رزمنده بودن باید عادی زندگی کنیم.
هوش دینی، به تعبیر گاردنر در نظریه هوشهای چندگانه، نوعی توانایی شناختی و درک هستیشناختی است که فرد را قادر میسازد به مفاهیم متعالی همچون معنا، خدا، مرگ، خیر و شر بیندیشد و نسبت به خود و جهان هستی، فهمی قدسی و اخلاقی بیابد.
پاسداری از هوش دینی و معنوی کودکان، نهتنها تکلیف والدین و مربیان؛ بلکه مسئولیتی ملی و تمدنی است؛ چرا که تربیت نسلی با ایمان، دارای تفکر قدسی و اخلاقمحور، بنیانگذار جامعهای سالمتر، عادلانهتر و پایدارتر خواهد بود.