پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله):  دنیا به پایان می رسد تا مردی از فرزندان حسین ـ علیه السّلام ـ عهده دار مسائل و مصالح امتم گردد او زمین را آنچنان که پر از ظلم و جور شده، پر از عدل می کند. بحارالانوار، ج 51، ص 66

دوستی‌ای که بریده شد -

شاید کسی گمان نمی‌برد که آن دوستی بریده شود و آن دو رفیق که همیشه ملازم یکدیگر بودند، روزی از هم جدا شوند. مردم یکی از آن‌ها را بیش از آن اندازه که به نام اصلی خودش بشناسند، به نام دوست و رفیقش می‌شناختند. معمولاً وقتی که می‌خواستند از او یاد کنند، توجه به نام اصلی‌اش نداشتند و می‌گفتند: «رفیق...»
آری او به نام «رفیق امام صادق علیه السلام» معروف شده بود؛ ولی در آن روز که مثل همیشه با یکدیگر بودند و با هم داخل بازار کفشدوزها شدند، آیا کسی گمان می‌کرد که پیش از آنکه آن‌ها از بازار بیرون بیایند، رشته دوستی‌شان برای همیشه بریده شود؟!
ادامه مطلب

اسلحه مسموم در توبره

مرحوم راوندی به نقل از محمّد بن زید رزامی حکایت کند:
روزی در خدمت حضرت علیّ بن موسی الرّضا علیه السلام بودم که شخصی از گروه خوارج – که درون توبره و خورجین خود نوعی سلاح مسموم نهاده و مخفی کرده بود – وارد شد.
آن شخص به دوستان خود گفته بود: او گمان کرده است که چون فرزند رسول‌الله است، می‌تواند ولیعهدی طاغوت زمان را بپذیرد، می‌روم و از او سؤالی می‌پرسم، چنانچه جواب صحیحی نداد، او را با این سلاح می‌کشم. پس چون در محضر مبارک امام رضا علیه‌السلام نشست، سؤال خود را مطرح کرد.
حضرت فرمودند: سؤالت را به یک شرط پاسخ می‌گویم؟
ادامه مطلب

عشق به خدا یا رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)

روزی حضرت رسول (صلّی اللّه علیه و آله)، به همراه برخی از اصحاب خود از محلّی عبور می‌نمودند که به نوجوانی برخوردند و پیامبر خدا (صلّی اللّه علیه و آله) به آن نوجوان سلام کردند.
نوجوان بسیار شادمان و خندان گردید. رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله، به او خطاب نمودند و فرمودند: آیا مرا دوست داری؟
گفت: آری، به خدا قسم! تو را دوست دارم.
حضرت فرمودند: همانند چشمانت؟
گفت: بهتر و بیشتر.
حضرت افزودند: همانند پدرت؟
گفت: بیشتر.
فرمودند: همانند مادرت؟
گفت: بیشتر
ادامه مطلب

اخلاق الهی امام رضا علیه السلام

امام رضا (علیه‌السلام) در مجلسی پرسش‌های مردم را در زمینه‌ی مسائل دینی پاسخ می‌دادند که ناگهان مردی وارد شد و بعد از سلام، گفت: «ای فرزند رسول خدا! من از دوستداران شما و خاندانتان هستم. از سفر حج بر می‌گردم. به جهت از دست رفتن دارایی‌ام، هزینه‌ی رسیدن به منزل ندارم؛ اگر لطف شما شامل من شود، سوی خانواده‌ام رفته و به محض رسیدن، به همان مقدار از جانب شما صدقه می‌دهم».
ادامه مطلب

ثمره افتادن تشت بزرگ مسي از پشت بام!

خواجه نصيرالدين طوسی در صدد بود تا بتواند رصدخانه‌ای را ايجاد كند. او از خان مغول درخواست كمك كرد؛ وليكن هلاكوخان قبول نمی‌كرد .
روزی كه دوباره بحث در اين موضوع در گرفت هلاكوخان به خواجه گفت: چرا بايد اين همه پول صرف كار بي ارزشی مثل رصدخانه شود. مگر پيشگویی‌های نجومی به چه درد می‌خورد و آيا می‌توان از وقوع حوادث جلوگيری كرد ؟
خواجه نصيرالدين گفت: حرف شما صحيح است با پيشگویی حوادث نمی‌توان نقشی در وقوع يا عدم وقوع يك حادثه داشت .
خان گفت: حال كه بی‌تاثير است، پس چرا اين همه پول خرج اين كار كنيم .
خواجه نصيرالدين گفت :
ادامه مطلب

همانند تو آبرو ريز و هتاک نيستم...

شخصي به نام بُريحه عباسي از طرف متوکل، مسئوليت امامت نماز جمعه شهر مدينه و مکه را بر عهده داشت و جيره خوار او بود.
جهت تقرب به دستگاه، نامه اي بر عليه امام هادي (عليه السلام) به متوکل نوشت که مضمون آن چنين بود:
«چنانچه مردم و نيز اختيارات مکه و مدينه را بخواهي، بايد امام هادي (عليه السلام) را از مدينه خارج گرداني، چون که او مردم را براي بيعت با خود دعوت کرده است و عده اي نيز اطراف او جمع شده‌اند.»
بُريحه چندين نامه با مضامين مختلف براي دربار فرستاد.
ادامه مطلب

عنایت حضرت اباعبدالله (علیه‌السلام) به یک عالم دینی

مؤلف کتاب در محضر لاهوتیان می‌نویسد:
مرحوم پدرم در روزهای پایانی عمر پربرکت خود، حالات روحانی عجیبی داشتند و طوری که اغلب کادر پزشکی بیمارستان، جذب ایشان شده بودند و روزی یک ساعت در اتاق پدرم جمع می‌شدند و از مطالب نصیحت آمیزشان بهره می‌بردند.
روزی از روزها که به بیمارستان رفتم، دیدم مادرم بسیار متألم و ناراحت هستند و برای پدرم اظهار نگرانی می‌کنند.
وقتی علت را جویا شدم گفتند: دیشب طبق معمول، پرستار آمد و شیشه خون را به یک دست و سرم غذا را به دست دیگر آقا وصل کرد و رفت.
ادامه مطلب

كمك به اندازه معرفت فقير

روزی امام حسین علیه‌السلام در گوشه‌ای از مسجد پیامبر صلی اللّه علیه و آله نشسته بود. مردی عرب نزد او آمد و گفت: یابن رسول اللّه من باید یک دیه کامل بپردازم و توان ادای آن را ندارم. نزد خودم می‌روم و از کریم‌ترین مردم درخواست می‌کنم و کسی را کریم‌ترین مردم درخواست می‌کنم و کسی را کمتر از اهل‌بیت رسول خدا صلی اللّه علیه و آله نمی‌شناسم.
امام حسین علیه‌السلام فرمود: ای برادر عرب من سه سوال می‌کنم اگر یکی از آن‌ها را جواب دادی یک سوم بدهی تو را می‌پردازم و اگر دو مسئله را پاسخ دادی دوثلث آن را ادا می‌کنم و اگر هر سه سوال را جواب دادی تمام بدهی تو را می‌پردازم.
ادامه مطلب

صفحه‌ها