فراماسونری، تشکیلات سیاسی پنهانی است که تلاش میکند ماهیت و برنامههای خود را از منظر عمومی مخفی نگه دارد. این تشکیلات در تاریخ سیاسی ۲۰۰ ساله اخیر ایران نقش داشته و در میان سیاستمداران ایرانی دارای عضو بوده است. از مهمترین فعالیتهای این تشکیلات، دخالت در امور مهم سیاسی و تصمیمگیریهای مهم مسئولان سایر کشورها است تا به منافع خود دست یابند.
شیخ مفید، فقیه و مورخ شیعه، در مورد سفر امام به یمن نوشته است: آنچه که سیرهنویسان بر آن اتفاقنظر دارند، این است که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)، خالد بن ولید را به سوی اهل یمن فرستادند، تا آنان را به اسلام دعوت کند. خالد به مدت شش ماه، در میان اهل یمن اقامت کرد؛ اما کسی دعوت او را اجابت نکرد. این جریان برای رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)، سخت بود. برای همین، به امیرالمومنین علی (علیه السلام) دستور دادند به دنبال خالد برود و اگر افرادی از سپاه خالد به سپاه ایشان پیوستند، آنها را آزاد بگذارد.
در سال ششم هجرت، پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) به قصد عمره با ۱۴۰۰ نفر به سوی مکه حرکت کردند تا اینکه به حدیبیه (روستایی در ۲۰ کیلومتری مکه) رسیدند و متوجه شدند که قریش به آنها اجازه ورود به مکه را نمیدهند. پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)، عثمان را به سوی مکه فرستاد تا اعلام کند قصد پیامبر (ص) فقط انجام عمره است نه جنگ؛ ولی چیزی نگذشت که شایعه قتل عثمان توسط مشرکین مکه پیچید. پیامبر (صلی الله علی وآله وسلم) از یارانش خواست تا بار دیگر تجدید بیعت کنند که تا آخرین نفس مقاومت میکنند و خداوند آیه ۱۸ فتح را نازل کرد و این بیعت را تأیید نمود.
ستون توبه در مسجد النبی و در محدوده روضهالنبی قرار دارد و فاصله آن تا قبر پیامبر دو ستون است. این ستون چهارمین ستون از سمت منبر پیامبر و سومین ستون از سمت قبله است. ستون قرعه در سمت غربی آن قرار دارد و درِ خانه پیامبر که به درون مسجد باز میشود، برابر این ستون واقع است. به همین دلیل به آن «باب التوبه» میگویند.
بر پایه گزارش مشهور، پس از پیمانشکنی یهودیان بنیقریضه در غزوه احزاب و اقدام ایشان بر ضد پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم)، قلعههای آنها محاصره شد. یهودیان از پیامبر خواستند تا ابولبابه، همپیمان اوسی ایشان را برای مشورت نزد آنها بفرستد.
صهیب بن سنان، در اصل اهل عراق و از ساکنان کنار دجله نزدیک موصل است. پدر و عمویش از فرمانداران کسری بر سرزمین أبلّه بودند. در یکی از جنگهای روم و ایران، صهیب اسیر رومیان گردید. او را به روم بردند و در آنجا بزرگ شد، از این جهت به او صهیب رومی میگویند و به همین جهت در زبان لکنت داشت؛ نه عرب بود و نه اروپایی. بعضی از افراد قبیله کلب او را با جمعی از بردگان از روم خریداری کردند و در مکه به عبدالله جدعان فروختند، عبدالله او را آزاد ساخت.
امام خمینی اگرچه اختلافنظرهایی با آیتالله بروجردی داشت؛ اما همیشه احترام و ملاحظه شخصیت و مقام ایشان به عنوان مرجعیت عام شیعیان را داشت. امام خمینی هرگز به صورت علنی در مقابل آیتالله بروجردی به مخالفت برنخاست؛ بلکه تلاش در تقویت مرجعیت شیعه مینمود.
بخش دوم عهدنامه، متضمن روابط تجاری ایران و روسیه بود که در نُه مادّه تنظیم و به قرارداد سیاسی منضم شد. این بخش، بیش از آنکه ناظر به گسترش تجارت روسیه و منافع سرمایهداری تجاری آن در ایران باشد، راه مطمئنی برای نفوذ روسها و تحقق اهداف سیاسی آنان بود. محورهای اساسی این بخش از عهدنامه نیز مواد پنجم و ششم و هفتم و هشتم بود که هرکدام امتیازات فراوانی به روسیه تزاری میداد.
بر طبق مادّه پنجم، اتباع دولت روسیه میتوانستند در ایران مسکن یا مرکز فروش بخرند یا اجاره کنند و مأموران دولت ایران، بدون اجازه وزیرمختار و کنسول روسیه، حق ورود به آنجا را نداشتند.