جستجوگری در کار دیگران، آثار بسیار منفی در زندگی فردی و اجتماعی دارد؛ زیرا از یک سو سبب نفرت مردم از جستجوگر که به حریم زندگی شخصی و اسرار آنها هجوم میبرد میشود، هیچکس تحمل نمیکند که دیگری در زندگی خصوصی او دخالت کند و یا در پی کشف اسرار او باشد، چنین کسی را متجاوز، بیشرم و بیشخصیت میدانند، و مردم از او سخت متنفرند.
افراد جستجوگر بر اسرار عیوب مردم بدون دوست میمانند.
انتظارات نامعقول از طرف مقابل، محبت میان افراد را کم خواهد کرد. از آنجا که هر انسان قوتها و ضعفهای دارد، باید تلاش شود بدیها نادیده گرفته شود و نقاط قوت مدنظر قرار گیرد. ماه اول زندگی مشترک را ماه عمل میخوانند. اما سؤال اینجاست که چرا فقط ماه اول زندگی باید ماه عسل باشد؟ علت آن است که بعد از مدتی همسران متوجه میشوند که نمیتوانند انتظارات یکدیگر را برآورده سازند. راه برطرف شدن این مشکل آن است که انتظارات پایین آورده شود.
9. تا میگویم شما آدم خوبی هستید، شما میگویید خوبی از خودتان است و خودتان خوبید. خدا هم همینطور است. تا به خدا میگویید خدایا تو غفاری، تو ستاری، تو رحمانی و… خدا میفرماید خودت غفاری، خودت ستاری، خودت رحمانی و…. کار محبت همین است.
10. با تکرار کردن کارهای خوب، عادت حاصل میشود. بعد عادت به عبادت منجر میشود. عبادت هم معرفت ایجاد میکند. بعد ملکات فاضله در فرد به وجود میآید و نهایتاً به ولایت منجر میشود.
1- هر وقت در زندگیات گیری پیش آمد و راهبندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته یار است.
2- زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی میشود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.
استوارسازی این رشتهها با کلیگویی به دست نمیآید. باید نمونههای عملی و مصداقهای خاص و روشن ارائه شود، تا مرزهای دوستی و پیوندهای عاطفی استوارتر گردد و پایدار بماند. «سلام» و دست دادن یکی از این امور است.
سلام، چراغ سبز آشنایی است.
وقتی دو نفر به هم میرسند، نگاهها که به هم میافتد، چهرهها که رو در رو قرار میگیرد، نخستین علامت صداقت و مودت و برادری، «سلام دادن» است و در پی آن، دست دادن و «مصافحه».
یکی از ارزشهای والای انسانی، همدردی با دیگران است. روحهای کوچک، همیشه درد تن خودشان را احساس میکنند و در پی درمان آن هستند و به درد دیگران کاری ندارند. اگر دردمندی به آنها مراجعه کند، با کمال خونسردی میگویند این درد و مشکل شماست و ربطی به من ندارد. ولی روحهای بزرگ، با وجود فراهم بودن همه امکانات، تنها به برطرف شدن مشکل خودشان قانع نیستند. روح آنها، روح همه بدنهاست و درد همه را احساس میکنند و به قول سعدی:
من از بینوایی نیم روی زرد / غم بینوایان رخم زرد کرد
روایات نیز جامعه انسانی را به یک پیکره تشبیه کردهاند. امام باقر علیهالسلام فرمودند: