گرانبها ترین سرمایهای که خداوند به نوع بشر ارزانی داشته، گوهر فروزان عقل است. همه اعمال، احساسات، رفتار و حتی توانائیهایمان بر اساس اندیشه و فکر حالت میگیرد. هر عمل و رفتاری چه خوب و چه بد، چه اینکه نتیجه آن خیر یا شر باشد، از فکر و اندیشه سرچشمه میگیرد. به عبارت سادهتر، آنگونه که میاندیشیم، عمل میکنیم.
هرچه تفکر انسان متعالیتر و با فطرت کمالجوی او (که خالی از هرگونه زشتی و پلیدی است) بیشتر منطبق باشد سریعتر راه تکامل را میپیماید. چنانچه، مولای متقیان، امیرالمومنین حضرت علی (علیه السلام) میفرمایند: «من عقل عف» هر آنکس که عقل دارد عفت میورزد و در جای دیگر میفرمایند: «عقل انسان، به میزان عفت و قناعتش سنجیده میشود».
از این رو، عقل یکی از عوامل مؤثر در تعدیل خواهشهای نفسانی و رام کردن غرائز بشری است. عقل بر اساس محاسبه صحیح، آزادی انسان را محدود میکند و در مسیر زندگی، راه را از بیراهه و روا را از ناروا تمییز میدهد. عقل میتواند شهوات و تمایلات بشر را اندازهگیری کند و موجبات تعدیل خواهشها را فراهم آورد و همچنین قادر است غرایز آدمی را به خیر و صلاح هدایت کند و از تندروی و طغیان باز دارد و خلاصه عقل، راهنمایی است که پیروی از آن مایه فلاح و رستگاری بشر است. امیرالمومنین حضرت علی (علیه السلام) در این باره میفرمایند: «فکرک یهدیک الی الرشاد» افکار عاقلانهات تو را به راه صواب و هدایت واقعی راهنمایی میکند.
انسانی با شرف است که افکار او شریف و بالعکس انسانی آلوده و گنهکار است که اندیشه و فکر او آلوده باشد. جان کلام این است: برای رسیدن به زندگی حقیقی و سعادتمندانه محتاج اندیشه و فکری عفیف، صادق و قابل اعتماد هستیم.