جنگهای عصر جدید، بیشتر با ادراک، باور و ذهن انسانها گره خوردهاند. در «جنگ شناختی»، هدف نه تصرف خاک؛ بلکه تغییر هویت و در نهایت، مهندسی تصمیمسازی ملتهاست. در این شرایط پیچیده که حق و باطل در هم آمیخته، جامعه نیازمند الگوهای اصیل مقاومت است؛ الگویی که در سیره و سلوک حضرت فاطمه زهرا (سلامالله علیها) به روشنی تبلور یافته است. سیره فاطمی فراتر از یک واقعه تاریخی، یک «مدل عملیاتی» برای دفاع از ادراک صحیح و بصیرت در برابر حملات تحریفگرانه است.
چندی قبل و در قالب مقالهای با عنوان «ناترازی فرهنگی؛ از حجاب اختیاری تا بیحجابی اجباری» هشدار داده بودیم که با توجه به روند انفعالی مسئولان مربوطه، باید منتظر روند روزافزون بیعفتی، بیحیایی و هنجارشکنیهای گوناگون باشیم.
تحولات دو دهه اخیر در نظام بینالملل، بهویژه پس از ناکامی پروژههای مداخلهگرایانه آمریکا در غرب آسیا، نشانگر آغاز فرایند تعدیل هژمونی ایالات متحده در ابعاد سیاسی، نظامی و گفتمانی است. کاهش قدرت اقناعی واشنگتن در نظم لیبرال، افزایش بازیگران غیردولتی و احیای قدرتهای بومی، موجب شکلگیری وضعیت جدیدی از موازنه نسبی قدرت در این منطقه راهبردی شده است. این دگرگونی صرفاً کاهش نفوذ یا حضور نظامی آمریکا نیست؛ بلکه بیانگر گذار از هژمونی تکصدایی به چندمرکزی گفتمانی است که در آن مفاهیمی چون امنیت، مشروعیت و قدرت نرم بازتولید میشوند.