اظهارنظر اخیر محمدرضا باهنر مبنی بر «حذف الزام قانونی حجاب» موجی از واکنشها را برانگیخت؛ واکنشهایی که از مغایرت این سخن با سیاست و شرع تا نگرانی از اثرات آن بر انسجام فرهنگی را در بر میگیرد. وقتی یکی از چهرههای باسابقه نظام از «عدم پیگیری قانونی حجاب» سخن میگوید، پرسش اصلی این است که این پیام تا چه اندازه به تضعیف سیاستهای کلان نظام یا تقویت گفتمان دشمن تعبیر میشود. در حاشیه این اظهارنظر نکاتی قابل تأمل است:
برجام، توافقی که روزی با عنوان «فتحالفتوح» از سوی دولت حسن روحانی معرفی شد، پس از خروج آمریکا در سال ۱۳۹۷ عملاً به حالتی نیمهجان درآمد. با این حال، دولت روحانی نهتنها از این توافق خارج نشد؛ بلکه از «لاشه برجام» برای فرافکنی و توجیه ناکامیهای داخلی بهره گرفت. در ادامه به بررسی چگونگی استفاده تبلیغاتی و سیاسی از برجام پس از فروپاشی عملی آن میپردازیم.
در حالی که این روزها دولت محترم از ناترازی انرژی مینالد و از ناترازی سیاسی و اقتصادی شِکوِه میکند؛ اما به نظر میرسد بیش از ناترازی سیاسی و اقتصادی ادعایی، آنچه بیش از هر چیز به چشم آمده و خاطر را میآزارد، ناترازی شدید در عرصه فرهنگ است که در سایه بیعملی برخی از مسئولین و بیتفاوتی بسیاری از متدینین، به بیتعادلی و ناپایداری نگران کننده خود، با سرعت خیره کننده ادامه میدهد و آینده تیره و تاری را به تصویر میکشد.
با اقدام اخیر برخی کشورهای اروپایی برای فعالسازی «مکانیسم ماشه»، پرونده یکی از پرهزینهترین بندهای برجام در نهایت به مرحله اجرایی رسید. این رخداد، یادآور خطای راهبردی مذاکرهکنندگان دولت یازدهم و دوازدهم است که بیتوجه به پیامدهای آن و یا از روی حسن نیت به آمریکا و اروپا، بند یادشده را پذیرفتند؛ بندی که از همان ابتدا آشکار بود با کمترین بهانه، امکان بازگشت قطعنامههای شورای امنیت و تحریمهای پیشین علیه ایران را در اختیار طرف مقابل میگذارد.
گریزناپذیری رسانهی واقعی از بازنمایی مراسم بینظیر اربعین حسینی (علیهالسلام) حاکی از بوجود آمدن نقطه عطفی در تاریخ بشریت است و هر چه زمان میگذرد اربعین جهانیتر میشود؛ گویا بناست کانون هر رخدادی در آینده نزدیک کربلا باشد.