رقابت پنهان و گاه آشکار عربستان سعودی و امارات متحده عربی در جغرافیای یمن، بهویژه در استانهای شرقی و جنوبی (المهره، شبوه، حضرموت و عدن)، وارد مرحله تازهای شده است. پس از عقبنشینی تاکتیکی نیروهای ائتلاف از بخشهایی از شمال، این رقابت اکنون بر سر کنترل مسیرهای انرژی، بنادر، و گذرگاههای دریایی راهبُردی در جنوب یمن متمرکز شده است. شکاف میان ریاض و ابوظبی، ضمن فراهمکردن فرصتهای خاص برای انصارالله، در عین حال تهدیدهای جدی برای یکپارچگی جغرافیای یمن ایجاد میکند.
پیگیری تحولات نشان میدهد که اختلافات ریاض - ابوظبی در ارتباط با یمن، از جهاتی با طرحهای بزرگتر محور عبری – عربی - غربی همگرایی دارد:
1. هدف راهبردی مشترک این محور، تثبیت نفوذ در دریای سرخ و خلیج عدن، کنترل گذرگاه بابالمندب و خطوط انتقال انرژی است.
2. منافع اسرائیل اقتضاء میکند جنوب یمن به نوار امنیتی دریایی برای این رژیم تبدیل شود تا چتر امنیتی دریایی خود را از بندر ایلات تا عدن با اتصال به پایگاههای دریایی بریتانیا و آمریکا گسترش دهد.
3. ابوظبی در این الگو هماهنگ با رژیم صهیونیستی، متمایل به نفوذ در عدن برای کنترل بنادر جنوبی یمن است.
4. ریاض نیز تمرکز بر شرق یمن و گذرگاههای زمینی به عمان را دنبال میکند که به مسیرهای ترانزیت نفت و گاز مرتبط است.
الف) تهدیدهایی پیشروی انصارالله
در این شرایط تهدیدهایی پیشروی انصارالله قرار دارد که از جهات محتلف باید مورد بررسی قرار داد:
1. تجزیه عملی جنوب: ابوظبی با حمایت از شورای انتقالی جنوب و مدیریت شبهدولت محلی در عدن، تلاش میکند شکاف جغرافیایی را تثبیت کند.
2. تهدید نفوذ امنیتی اسرائیل: هرگونه حضور امنیتی رسمی یا پوشش اطلاعاتی اسرائیل در پایگاههای تحت مدیریت امارات در جنوب، تهدیدی برای عمق راهبُردی انصارالله به شمار میرود.
3. رقابت ریاض - ابوظبی بهمثابه تاکتیک فرسایش: هر دو بازیگر میتوانند از این رقابت، بهانهای برای تداوم بیثباتی بگیرند که مانع شکلگیری حاکمیت واحد میشود.
ب) فرصتهای پیشروی انصارالله
در کنار تهدیدهای فوق، در این شرایط فرصتهایی نیز پیشروی تهران و صنعا وجود دارد که از آنها میتوان جهت جلوگیری از تجزیه یمن و تقویت جبهه مقاومت استفاده کرد:
1. بهرهگیری از شکاف اتحاد ائتلاف: اختلاف ریاض و ابوظبی میتواند فرصتی برای خنثیسازی فشارها علیه یمن بوجود آورد.
2. تقویت دیپلماسی با عمان و برخی بازیگران خنثی: شرایط موجود و گسترش تهدید اسرائیل در منطقه، فرصت مناسبی برای یمن ایجاد میکند تا با ایجاد موازنه از طریق برخی بازیگران بیطرف مانند عمان، فشارها علیه دشمنان یمن را تشدید کند.
3. بازتعریف مسئله یمن بهعنوان بحران واحد: تشدید بحران در یمن در کل منطقه اثر می گذارد. از این رو این شرایط می تواند به نفع سیاستهای تهران و صنعا تمام شده و دشمنان یمن را ناکام گذارد.
4. فعالسازی اهرم امنیت دریایی: در شرایط موجود، یمن میتواند با حضور مؤثر در خطوط دریایی حدفاصل بندر الحدیده و سواحل غربی عدن بهعنوان عامل فشار اقتصادی و سیاسی استفاده کند.
با توجه به تهدیدها و فرصتهای موجود، چند راهبرد پیشروی ایران و یمن برای مقابله با دشمنان مشترک قرار دارد:
1. راهبرد رسانهای: افشاگری مستمر درباره نقش اسرائیل در جنوب یمن، بهویژه در بنادر و پایگاههای امارات، برای تحریک حساسیت افکار عمومی منطقه به خصوص با توجه به افزایش نفرت عمومی علیه اسرائیل، بسیار موثر است.
2. راهبرد میدانی: تقویت خطوط مراقبت دریایی و پهپادی در شعاع بابالمندب تا سقطری، تا حدود زیادی میتواند هزینههای درگیری برای دشمنان یمن را افزایش دهد.
3. استفاده از ظرفیت سازمانهای منطقهای مانند اکو و دیگر سازوکارهای آسیایی بدون حضور غرب برای مقابله با تهدیدات رژیم صهیونیستی و همپیمانان منطقهای این رژیم.
4. ایجاد جبهه سیاسی، پیوندهای اقتصادی و اجتماعی و نظامی واحد با گروههای جنوب مخالف تجزیه و اتحاد با قبایل یمنی که اغلب نسبت به حضور خارجی حساس و منتقدند.
5. بهکارگیری تاکتیکهای بازدارندگی دریایی مشابه عملیات علیه کشتیهای مرتبط با رژیم صهیونیستی، برای افزایش هزینه حضور در جنوب.
در مجموع رقابت ریاض - ابوظبی در کنار تشدید تهدیدات اسرائیل علیه یمن، با مدیریت هوشمندانه میتواند به فرصتی برای انصارالله و متحدان منطقهایاش جهت بازتعریف موازنه قدرت تبدیل شود. کلید این موفقیت، ترکیب دیپلماسی تقابلی با بازدارندگی هوشمندانه دریایی و زمینی است، تا هزینههای حضور محور عبری – عربی - غربی فراتر از منافع آنها شود.