علیاکبر عالمیان
در دنیای ورزش و به ویژه ورزش فوتبال، اصطلاحی تحت این عنوان وجود دارد که: «بهترین دفاع، حمله است»؛ یعنی تیم برای گل نخوردن باید بهگونهای عمل کند که توپ، بیشتر در زمین تیم حریف در جریان باشد تا با این روش حریف سرگرم دفاع شده و احتمال تهدید روی دروازه خودی کاهش یابد.
این شیوه، بهترین شیوه برای تقابل با هر حریفی به ویژه حریفانی که کار را از رقابت گذرانده و به دشمنی و عناد روی میآورند، است. در طول تاریخ هم به همینگونه بوده است. هر موقع مسلمانان در موضع تهاجمی قرار گرفتند، موفق شدند و هر موقع هم در موضع ضعف و انفعال بودند، سختترین ضربات و هزیمتها را متحمل شدند. این مهم، همه ابعاد سیاسی، نظامی، فرهنگی و مانند آن را شامل میشود.
در تاریخ پرافتخار جمهوری اسلامی ایران نیز همین مسئله مهم، به چشم میخورد. سخنان راهبردی چندی قبل مقام معظم رهبری در دیدار با مداحان اهل بیت (علیه السلام) نیز حاوی همین نکته راهبردی و مهم بوده است. ایشان تاکید فرموده بودند که: «در مواجههی با دشمن، به دفاع از آنچه او شبههآفرینی میکند اکتفا نکنید. البتّه دفاع لازم است، باید شبههآفرینیِ دشمن را رد کرد؛ لکن دشمن نقطه ضعف زیاد دارد؛ آن نقطهضعفها را هدف قرار بدهید؛ به آنها هجوم بیاورید.»
چند سال قبل هم در یکی از سخنرانی خود به همین نکته اشاره داشتند: «اگر دشمنان در مسائل امنیتی هم از ما ضعف ببینند، انگیزه پیدا میکنند تا به ما حمله نظامی کنند.»
واقعیت این است که سیاست تهاجمی جمهوری اسلامی در برابر سیل بنیان کن دشمنیهای سیاسی، فرهنگی و نظامی معاندان داخلی و خارجی، به عنوان یکی از مهمترین عوامل پایداری و ماندگاری نظام بوده و تدابیر امامین انقلاب در اتخاذ این سیاست راهبردی، نظام و انقلاب را از گردنههای خطرناک و پیچهای سرکش تاریخی رهانیده است. هر چند متاسفانه در این میان، انفعال و موضع دفاعی غیر مدبرانه برخی مسئولین و کارگزاران جاهل و یا غافل و نفوذی، نظام را در موضع تدافعی برده و ضربات جانکاهی را بر نظام وارد آورده است.
در فرمایشات اخیر رهبری معظم انقلاب، آنچه بیش از سایر مسائل مورد تاکید ایشان بود، خطر موضع تهاجمی دشمنان بر علیه معارف اسلامی، معارف شیعی و معارف انقلابی بود که معظم له با تاکید بر لزوم تغییر آرایش رسانهای و تبلیغاتی متناسب با اهداف دشمن، بر لزوم ایستادگی تهاجمگونه و نه دفاعی صرف، در برابر این امواج خطرناک تاکید فرمودند.
اشاره دقیق و عالمانه حضرت آقا نشان میدهد که خطر حمله فکری و فرهنگی بسیار خطرناکتر از حمله نظامی است. گرچه در برابر این خطر مهلک، اقدامات تمهیدی خوبی صورت گرفته است؛ اما قطعاً ناکافی بوده و با توجه به رخدادهای تأسفبرانگیز اخیر فرهنگی در لایههای جامعه، عقبنشینی برخی از مسئولان و نخبگان کاملاً آشکار میباشد.
یک نمونهاش مسئله حجاب و عفاف است که معالاسف انفعال کامل مسئولان مربوطه، کار را به جایی رسانده است که باید آرزوی همان حجاب نیم بند برخی افراد بدحجاب را به عنوان یک رؤیای دست نیافتنی تلقی بکنیم. بر همین مدار باید جولانگری اندیشههای انحرافی در مراکز علمی کشور را نیز بیفزاییم که در سایه انفعال و موضع دفاع غیرمسئولانه متولیان امر، به معضلی خطرناک تبدیل شده است. این معضل به ویژه در حوزههای علمیه هم دارد گریبانگیر میشود و اگر موضع فعال و تهاجمی در برابر این انحرافات اتخاذ نشود، عواقب وخیمی را به دنبال خواهد داشت. نمونه اخیر این ماجرا را باید در اظهارنظرهای سخیف یک روحانینما ملاحظه کرد که در سایه موضع انفعالی برخی نخبگان و مسئولان رشد کرده و جرئت اهانت به مقدسات را پیدا کرد؛ ولی وقتی با موضع تهاجمی و قاطعانه دلسوزان مواجه شد، مجبور به انفعال و عقبنشینی شد. در لایههای فکری حوزه علمیه برخی منحرفین به ویژه در زمینه تاریخ معصومین (علیهم السلام) با نگرشهای وهابی مسلک و نگارشهای سکولاریستی، تیشه به ریشه مقدسات و معارف شیعی زدهاند و این ریشهزنی را در سایه انفعال برخی صاحب منصبان و حمایت آشکار و پنهان برخی خواص آفتزده انجام دادهاند؛ ولی وقتی با موضع تهاجمی و قاطع عالمان دلسوز مواجه شدند، مجبور به عقبنشینی شده و با آشکار شدن یافتههای بافته از توهمات و عنادورزیهای خود، به نقطه اضمحلال نزدیک و نزدیکتر شدهاند. باید در برابر دشمنان خود، موضع تهاجمی بگیریم و از ضعف و انفعال در برابر آنان اجتناب کنیم. در غیر این صورت باید در انتظار اضمحلال خود باشیم؛ چرا که به تعبیر حضرت امیرالمومنین (علیهم السلام): «مَن نامَ لَم یُنَم عَنه.»