[1]. آنچه از وقایع سخت و ناگوار این روزها میتواند ذهنها را به خود مشغول بدارد، این است که از پس این رنجها، چگونه روزنههای امید و نصرت بر ملت مظلوم و مقتدر ایران، گشوده خواهد شد؟ البته قبل از پرداختن به پاسخ این سؤال، باید اعتراف نمود که رویدادهای تلخ این ایام، بیش از هر واقعیتی، ماهیتِ اکنونِ ملت ایران را، نمایان ساخت؛ زیرا مردمی که وسط کارزارِ جنگ رسانهای دشمن، بیپناه رها شده بودند؛ خیلی زودتر از زمان فتنهی ۸۸، بصیرت به خرج داده و صف خود را از اغتشاشگران جدا نمودند. با اینکه فشارها و خساراتی را متحمل گشتند؛ اما بهراحتی، اسیر غولهای رسانهای استکبار نشدند.
«خواص» در هر جامعهای، در ردیف گروههای مرجع و تأثیرگذار اجتماعی قرار دارند. در فضای حکمرانی مطلوب، تصمیمسازی و پیشرفت نظام سیاسی در عرصههای مختلف اجتماعی، حل مشکلات و برونرفت از بحرانهای گوناگون، به کنشگری فعالانه همه اقشار اجتماعی نیازمند است. در این میان، حضور مؤثر و به هنگام خواص در مسائل مختلف، باتوجهبه نفوذ و جایگاه اجتماعی و حیطه تخصصی آنان، جهت راهنمایی و هدایت اقشار مختلف جامعه، از اهمیت بیشتری برخوردار است.
تجربه «عمامه قاپی» در ایران، به صد و اندی سال پیش برمیگردد. روز سیزدهم رجب ۱۳۲۷ قمری یک ساعت و نیم به غروب، میدان توپخانه تهران، جمعیت سوت و کف میزدند و یکریز فحش و دشنام میدادند! فاتحان تهران، در حال رسیدن به فتحالفتوح خود بودند! نادرترین حادثه سیاسی، اجتماعی ایران، در حال شکلگرفتن بود. شیخ فضلالله نوری با راهنمایی یکی از فاتحان وبا پای مجروح خود، باصلابت و پرهیبت، راهی چوبه دار شد. کنار چهارپایه که رسید، باخدا، مردم و روحانیت خوابآلوده سخن گفت:
سران کاخ سفید و رژیم جعلی صهیونیست و طواغیت دنبالهروی آنان، از آغاز شکلگیری نظام جمهوری اسلامی ایران، این نظام الهی را عامل خنثیشدن نقشههایشان در دنیا دانستند و علیه آن موضع گرفتند.
از سال ۱۳۵۷ تا امروز، برای مبارزه با جمهوری اسلامی ایران، دست به هر کاری زدند و با فتنهها و غائله آفرینی و تحمیل جنگ هشتساله، و با تهدید و ترور و تحریم و با حمایت از صدام و گروههای معاند و با شکلدهی به گروهک تروریستی داعش، تلاش کردند؛ جلوی پیشرفت و گسترش قدرت ایران اسلامی را بگیرند.