بازداشت فرزندان شخصیتهای برجسته کشوری بهواسطه تخلفاتشان، آزمونی برای حاکمیت قانون در جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود و جلوهای از بلوغ نظام و تقدم ارزشها بر روابط شخصی را به نمایش میگذارد. برخلاف آنچه برخی رسانههای معاند درصدد القای آن هستند، این رخداد، گواه روشنی از قدرت درونی و سلامت روندهای نظارتی در نظام اسلامی است. در گفتمان اسلامی، اصل در حکمرانی، خویشاوندی و رابطه نیست؛ بلکه عدالت و تقواست؛ امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در نهجالبلاغه بارها بر این اصل تاکید کردهاند و آن را در مقام عمل، حتی در برخورد با نزدیکترین وابستگان خود به نمایش گذاشتند؛ از جمله، آن هنگام که برادرشان «عقیل» به دلیل فقر، تقاضای سهم بیشتری از بیتالمال کرد، آهن گداخته به آتش را به دست او نزدیک کردند، عقیل فریاد زد و نزدیک بود از شدت حرارت آن بسوزد، حضرت فرمودند:
گریه کنندگان بر تو بگریند، از حرارت آهنی مینالی که انسانی به بازیچه آن را گرم ساخته است؛ اما مرا به آتش دوزخی میخوانی که خدای جبّارش با خشم خود آن را گداخته است. تو از حرارت ناچیز مینالی و من از حرارت آتش الهی ننالم؟!» (نهجالبلاغه، خطبه۲۲۴)
امیرمؤمنان صراحتاً هرگونه بهرهبرداری شخصی از قدرت را مردود شمرده و حتی برای رفع نیاز برادر خود، حاضر به کمترین تخطی از عدالت نگردید؛ این میزان از تقید به عدالت، امروز نیز باید الگوی نهادهای جمهوری اسلامی باشد و اتفاقاً نمونههایی همچون عدم ملاحظه روابط خانوادگی در مسیر اجرای عدالت، نشانهای از همین الگوگیری است.
دو نکته نیازمند تبیین است:
۱. اینکه پدر، علیرغم جایگاه دینی و اجتماعی خود، حاضر نمیشود از قدرت خویش برای تبرئه یا تخفیف مجازات فرزندان بهره بگیرد، نشانهای از فهم عمیق دینی و التزام عملی به آموزههای علوی است؛ چراکه این منطق برگرفته از سیره امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام است که در مواجهه با تخلف اقتصادی یکی از کارگزارانش، چنین میفرمایند: به خدا سوگند، اگر از حسن و حسین چنین عملی سر میزد، نه با ایشان مدارا و مصالحه مینمودم و نه هیچ یک از خواهشهایشان را بر میآوردم، تا آنگاه که حق را از ایشان بستانم و باطلی را که از ستم ایشان پا گرفته است، بزدایم» (نهجالبلاغه، نامه ۴۱)
۲. این واقعیت که دستگاههای مسئول، بدون ملاحظه نسبتهای خانوادگی و جایگاه افراد، قانون را اجرا میکنند، نشاندهنده بلوغ نظام و حرکت در مسیر تمدن اسلامی است.