امام حسین علیه‌السلام:  لا یکمُلُ الْعَقْلُ الَّا بِاتِّباعِ الْحَقِّ؛ عقل، جز از راهِ پیروی حق کامل نمی‌شود.   (بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۱۲۷) 

مهمل‌گویی «کورتکس مغزی» توجیه تئوریک جنایات غرب در منطقه است

    مهمل‌گویی عضو شورای راهبری کابینه و از فعالان جبهه اصلاحات، مبنی بر اینکه کورتکس مغزی ما ایرانیان در مقایسه با اروپایی‌ها کوچک است و به همین علت عقب مانده‌ایم، با اعتراض گسترده کارشناسان در فضای رسانه‌ای مواجه شد. محسن رنانی اخیراً مدعی شد: کورتکس مغزی اروپاییان نسبت به آسیاییان ضخیمتر است. کارکرد عقلانیت فرد از کورتکس مغزی او نشئت میگیرد. کارشناسان مختلف از طیف‌های مختلف به این اراجیف‌گویی رنانی اعتراض که چند نمونه را می‌خوانید: ما تا حالا فکر میکردیم موانع توسعه، فرهنگی و اجتماعیه؛ حتی گاهی به اشتباه فکر میکردیم سلطه و استعمار باعث عقبماندگی بوده؛ بعضی هم تصور میکردند استبداد مانع بوده و دموکراسی و آزادی، مقدمه توسعه است. نگو اصل ماجرا ضخامت کورتکس مغزه! محسن رنانی گفته: «کورتکس اروپایی‌ها کلفتتره به‌خاطر همین عقلانیتشون بیشتره»! طبق آمارهای جهانی مردم ۵ کشور آسیایی از جمله ایران، بالاترین میزان آی کیو در جهان رو دارند. کاندیدای احتمالی نوبل سال آینده اقتصاد مشخص شد: محسن رنانی با نظریه اثر ضخامت کورتکس مغز در توسعه!
چرا سوژه غربی، دیگری خود را انسان حساب نمیکند؟ چند فلسطینی باید بمیرند تا جهان غربی، انسان بودن آن‌ها را متوجه شود؟... در داخل کشور ما هم افرادی مثل رنانی دقیقاً همان قصهای را میگویند که ناظر غربی می‌گوید. به عراق و سوریه و افغانستان و لیبی و ژاپن، حمله های وحشتناک میشود؛ چراکه آن‌ها از منظر عقلی پایین هستند! «کورتکس مغزی شما پایینتر است»، ابزاری برای خشونت است. رابرت وود، نماینده آمریکا در سازمان ملل بعد از آنکه ۳۷ هزار نفر انسان بیگناه کشته شده بودند، صلح در منطقه را وتو کرد و گفت این کشتار حق اسرائیل است! در چنین جهانی، تحقیر ایرانیان، پاس گل به طرف غربی است تا فشار به کشور را مجدداً طراحی کند. این قصه که طرف غربی باهوش‌تر است و عقلانیتر فکر میکند، دقیقاً امتداد خشونت وسیعی است که آن‌ها طی چند قرن شکل داده‌اند و محسن رنانی همان قصه خشن را مجدداً تعریف می‌کند... سخن رنانی نه تنها فاقد پشتوانه علمی است؛ بلکه اهانت به ملت ایران محسوب می‌شود. آیا ایرانیان همان‌هایی نیستند که فلسفه را در جهان شکوفا کردند؟ چگونه است که جورج سارتون نیز عنوان می‌کند: «قرن چهارم و پنجم هجری را می‌توان عصر طلایی علم ایرانی نامید. در این قرن ابوریحان، ابن سینا و خیام، نقش بی‌نظیری در ریاضیات، نجوم و فلسفه داشتند». برخلاف اظهارنظر پوچ این فرد، توسعه علمی ایران، حقیقتی انکارناپذیر است؛ از میرزاخانی و فریدون رخشانی، تا پروفسور چرمهینی و داریوش رضایی‌نژاد و فخری‌زاده‌ها که صنعت هسته‌ای را متحول ساختند. مانع اصلی توسعه، نه «باریکی کورتکس»؛ بلکه وابستگی و وارفتگی روشنفکران غرب زده است. هدف این افراد، نه توسعه و پیشرفت ایران؛ بلکه دیده شدن است. یادآور می‌شود محسن رنانی، چند ماه قبل هم در مطلبی با عنوان «روستای نصف جهان»، اصفهان را صرفاً به این دلیل که رأی آقای جلیلی در این شهر بالاتر از آقای پزشکیان بوده، با ادبیاتی تحقیرآمیز «روستا» خوانده بود!