قتل دختر جوان و موج‌سواری پادوهای اجاره‌ای روی خون! 

در پی وقوع ناگوار قتل یک دختر جوان به دست سارقی بی‌رحم، یک‌بار دیگر شاهد موج‌سواری برخی افراد و رسانه‌ها در مسیر سیاه‌نمایی محض و زیر سؤال بردن امنیت جامعه هستیم.

در این بین، بسیاری افراد خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه تبدیل به پادوهای جریان رسانه‌ای معاند و مهره‌های دشمن در ایجاد فشار روانی و القای حس ناامنی به جامعه شده‌اند و مشغول زیر سؤال بردن مجموعه نظام برای یک جنایت و سرقت منجر به قتل دردناک یک دختر جوان هستند.

برخی ریشه این قتل را تنها و تنها به فقر ارتباط می‌دهند و برخی دیگر به بهانه این جنایت، فرصت را مغتنم شمرده و هرآنچه می‌توانند علیه تاکید قانون بر حجاب سمپاشی می‌کنند. عده‌ای طوری وانمود می‌کنند که گویی مردم ایران در یک محیط ناامن و پر از جنایت زیست می‌کنند و در سایر نقاط جهان نه سرقتی رخ می‌دهد و نه قتل و جنایتی! برخی دیگر مشغول پمپاژ حس ناامن بودن جامعه برای زنان هستند. عده‌ای به تخریب پلیس مشغولند و عده‌ای دیگر کم‌کاری قوه قضائیه را عامل ناامنی در جامعه! می‌دانند.

در شرایطی که کشورمان در زمینه جرم و جنایت و قتل و ناامنی به‌خصوص در مورد زنان به مراتب وضعیت بهتری از بسیاری از کشورهای مدعی دارد و در جدول رتبه‌بندی این‌گونه حوادث، جزو ده‌ها کشور ابتدائی پرحادثه و ناامن جهان هم نیست، تلاش برای القای وجود ناامنی گسترده در جامعه به ذهن مردمی که با واقعیات جامعه زندگی می‌کنند، موفق نخواهد بود.

همچنین سیاه‌نمایی و ارتباط دادن هر سرقت و جنایتی به وجود فقر در جامعه هم استدلالی بی‌پایه است. مردم می‌پرسند؛ آیا همه کسانی که دست به سرقت و جنایت می‌زنند، فقیر هستند یا زیاده‌خواه؟ آیا همه کسانی که با فقر دست‌وپنجه نرم می‌کنند و با تلاش و زحمت برای کسب رزق حلال هرچند اندک مشغول فعالیتند، حاضر خواهند بود دست به چنین جنایاتی بزنند یا خلافکارانی که طعم پول بی‌زحمت و حرام را چشیده‌اند، راضی به گذران زندگی با یک درآمد معمولی و حتی معقول هستند؟

 

درد بی‌درمان

"احمد- ز" از همکاران نشریات غربگرا نوشته: "تنها فرصت برای نجات مذاکرات ایران و آمریکا از شکست، سفر پوتین به تهران به قصد میانجیگری است که آن هم مشخص نیست چقدر راهگشا باشد... خداوندا ببخش بر تحلیلگری که از شدت درماندگی، پوتین را هم فرصت می‌انگارد! "فَکَيْفَ حیلَتی یا سَتّارَ الْعُيِوبِ وَ یا عَلّامَ الْغُيُوبِ وَ یا کاشِفَ الْکُروُبِ".

نمی‌فهمد (شاید هم می‌فهمد و خود را به نادانی می‌زند) که اولاً پوتین برای میانجیگری به تهران نمی‌آید و سفر او در پاسخ به سفر دی‌ماه سال گذشته آقای پزشکیان به مسکو، و برای گسترش روابط دوجانبه با ایران است.

ثانیاً همین حالا یکی باید میان ترامپ و پوتین وساطت کند که روابطشان شدیداً شکرآب است و ترامپ اخیراً چند بار به پوتین به خاطر تمکین نکردن از خواسته‌هایش در جنگ اوکراین، بد و بیراه گفته است.

پوتین هم، آمریکا را شریک عملیات غافلگیرانه اخیر ناتو (در پوشش اوکراین) به عمق خاک روسیه و انهدام چندین هواپیما می‌داند و چند نوبت گفته که اعتمادش به آمریکا در موضوع اوکراین اشتباه بوده است.

آقای مثلاً تحلیلگر نمی‌فهمد که مشکل مذاکرات ایران و آمریکا، فقدان میانجی نیست؛ بلکه روان‌پریشی ترامپ است که حتی با نزدیک‌ترین متحدان و منصوبان خود نمی‌تواند توافق کند و هر چند وقت یک‌بار، با چند نفر، به تیپ و تاپ هم می‌زنند. 

 

معرفی شرکت حامی رژیم صهیونیستی به اساتید دانشگاه توسط وزارت علوم! 

انتقاد فؤاد ایزدی از مسئولان وزارت علوم بابت معرفی شرکت حامی رژیم صهیونیستی در نامه به اساتید دانشگاه تهران: فؤاد ایزدی در یادداشتی اعلام کرد نامه‌ای امروز برای اساتید دانشگاه تهران ارسال شده که در آن به شرکت لورئال اشاره شده است. او با انتقاد از این موضوع نوشت:

مسئولان وزارت علوم ظاهراً نمی‌دانستند که لورئال، شرکت فرانسوی تولیدکننده لوازم آرایشی، یکی از حامیان اصلی رژیم صهیونیستی در جهان است و فعالان حامی فلسطین در سراسر دنیا، خواهان تحریم آن هستند.

 

آقای همتی به دادگاه سلام کنید

حمید رسایی: آقای همتی در این گفتگو صراحتاً دو بار "همه نمایندگان" را متهم کرده که در دوره وزارتش؛ یا پست مدیرعاملی می‌خواستند یا عضویت در هیئت مدیره و اساساً استیضاح به این دلیل کلید خورد که ایشان حاضر به اعطای این پست‌ها نبود!

این ادعا البته معنای دیگری هم دارد. وقتی نمایندگان مجلس برای چشم‌پوشی از استیضاح، طلب پست مدیرعاملی و عضویت در هیئت مدیره دارند، حتماً قبل از آن، برای رأی اعتماد هم چنین درخواست‌هایی داشته‌اند و آقای همتی با دادن چنین وعده‌ای رأی آورده است!

بالاخره آقای همتی اهل این زد و بند بوده یا نبوده؟!

یکی از مخالفان آقای همتی در زمان رأی اعتماد و بعدها در استیضاح، بنده بودم. طبعاً از جمله مصادیق "همه نمایندگان"، شامل بنده هم می‌شود. یعنی بنده از ایشان مدیرعاملی یا عضویت در هیئت مدیره یکی از زیر مجموعه‌های وزارت اقتصاد را خواسته‌ام! ادعای کمی نیست. حتماً ایشان مستنداتش را منتشر می‌کند یا در دادگاه پاسخ می‌دهد.

 

درد بی‌اطلاعی از فضای حوزه

سید میثم حسینی (فعال رسانه‌ای): ظاهراً سخنان آیت‌الله محسن اراکی، در خصوص ضرورت حضور حوزویان در فضای مجازی، خوشایند چهره‌های شاخص اصلاح‌طلب نبوده است. آیت‌الله اراکی چنین یادآور شدند:

«حوزه‌های علمیه امروز باید در فضای مجازی وارد شوند. فضای مجازی نباید برای دشمن یک فضای رها باشد؛ ولی متأسفانه امروز این فضا به این شکل شده است. باید دانش حضور خود در فضای مجازی را بالا ببریم...»

اما آقای عباس عبدی با انتشار یادداشتی، دلایلی ازجمله حضور انحصاری روحانیت در رسانه‌های رسمی، ترس از کم بودن دنبال کننده‌ها و لایک‌ها، خودحق‌پنداری، ترس از یک‌سویه حرف زدن‌ها، عدم تحمل نقدهای مخالفین، دشمن خدا و پیغمبر دانستن مخالفین، عدم موفقیت حوزویان فعال در فضای مجازی، عدم سازگاری ذهنیت رسمی حوزویان با اصول حاکم بر فضای مجازی و...  را به‌عنوان برخی دلایل عدم حضور روحانیت در فضای مجازی ذکر کرده است!

دلایل مطرح شده گویاست که جناب آقای عبدی چقدر از واقعیت‌های موجود در حوزه‌های علمیه خالی‌الذهن است و از زیست مجازی حوزویان اطلاعات ناقصی دارد. مضافاً اینکه مورد خطاب آیت الله اراکی، حضور طلاب در برابر دشمن بود؛ اما اینکه چرا به مزاق آقای عبدی خوش نیامده، جای بسی تأمل دارد. 

 البته بعید نیست که او کما فی السابق با چشم‌پوشی از حقایق حوزه، فرصتی پیدا کرده تا علیه حوزه و حوزویان سیاه‌نمایی کند و با بیان تراوشات آلوده ذهنی‌اش در قالب برخی دلایل، علیه حوزویان سیاه‌نمایی کند.

 

وکیل مدافع سگ‌بازها

آنتی سکولار: عادی‌سازی ناهنجاری‌هایی چون بی‌حجابی و برهنگی، مشروب‌خواری و سگ‌گردانی و هم‌زیستی با سگ‌ها و... علاوه بر اینکه چشمگیر شده‌اند، حامیانی نیز پیدا کرده‌اند.

اگر یک شخصیت حوزوی مانند محمد سروش محلاتی، زمان زیادی از عمر طلبگی و درس و بحثش را صرف نوشتن کتاب «زیست با حیوانات و نگهداری سگ» می‌کند و کسانی مثل محسن برهانی وکیل مدافع سگ‌بازان می‌شوند و چنین اقداماتی را رسانه‌ای می‌کنند، آیا نباید انتظار داشت که پدیده سگ گردانی روزبه‌روز بیشتر شود؟

عامل اصلی عادی‌سازی همزیستی با سگ و ترویج سگ‌گردانی، قلاده به دستانی نیستند که در اماکن عمومی ظاهر می‌شوند؛ بلکه نخبگانی هستند که در مقابل این ولنگاری یا مهر سکوت بر لب می‌زنند و یا به بهانه‌های عدم منع قانونی، سگ گردانی را توجیه می‌کنند و یا خواص تربیت‌شده علوم انسانی سکولار هستند که در قالب روانشناس و مشاور، هم‌زیستی با سگ را تسکین‌دهنده آلام روحی روانی می‌دانند.

 

عکس هفته

طراح: میلاد عرفان‌ پور