در جوامع امروزی تغییرات عمیق فرهنگی، اجتماعی روی داده و به دنبال آن، سبک و شیوه زندگی افراد نیز تغییر یافته است. در حال حاضر افراد جامعه برای کنار آمدن با این تغییرات و سازگاری بیشتر با محیط اجتماعی لازم است به مجموعهای از تواناییها و مهارتها مجهز باشند تا بتوانند با سرعت بیشتری با تغییرات بوجود آمده سازگار شوند، و این در حالی است که همه افراد قادر به چنین کاری نیستند، از سویی زندگی جدید، آشنایی با مهارتهای جدید را نیز میطلبد که اغلب مردم با این مهارتها آشنایی ندارند و یا به عبارتی نمیدانند چگونه مشکل را حل کنند و یا با آن مقابله نمایند. آنچه مسلم است هر فردی برای مقابله با مسائل و مشکلات زندگی، به شیوه خاص خود پاسخ میدهد. مطالعات روانشناسان نیز مؤید این مطلب است که راهبردهای مقابلهای با مشکلات زندگی در افراد به دو صورت انجام میشود:
1. یا فرد به صورت منطقی موقعیت را شناسایی و با استفاده از سیستمهای حمایتی مؤثر با شرایط سازگار میشود.
2. و یا فرد به جای استفاده از شیوههای منطقی رویاروئی با موقعیت، از رو به رو شدن با آن اجتناب کرده و به عوامل ناکارآمد مانند الکل، اعتیاد و ...پناه میبرد. گرچه این عوامل در کوتاه مدت، مؤثر واقع میشود؛ ولی در درازمدت پیامدهای منفی برای فرد در بر دارد.
در عصر حاضر افراد برای تأمین سلامت روان و خودکار آمدی بیشتر و سازندهتر لازم است با مهارتهایی آشنا شوند تا بتوانند از پس الزامات زندگی برآیند و از این طریق گام مثبتی در پیشگیری از ابتلاء به بیماریهای روانی، آشفتگیهای روحی، از هم پاشیدگی خانواده، عدم سازگاری با محیط اجتماعی و ...بردارند.
امروزه علی رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی در شیوههای زندگی، بسیاری از افراد در رویارویی با مسائل زندگی، فاقد تواناییهای لازم و اساسی اند. و همین امر، آنان را در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی روزمره و مقتضیات ان آسیب پذیر نموده است. مهارتهای زندگی، تواناییهای روانی، اجتماعی برای رفتار انطباقی و موثر هستند که افراد را قادر میسازند تا به طور موثرتری با مقتضیات و چالشهای زندگی روزمره مقابله کنند.