امام حسین علیه‌السلام: بهترین نوع صله‌رحم آن است که از کسی که قطع رحم کرده و با تو رفت و آمد نمی‌کند، دیدار و صله‌رحم کنی. کشف الغمه، ج ۲، ص ۲۹ 

فرهنگی و اجتماعی 1230

اثر شایعه‌سازی بر امنیت روانی جامعه از منظر قرآن

یک نکته مهم در باب امنیت، مسئله امنیت روانی جامعه است. کمتر به این توجه می‌شود. یعنی دچار اضطراب نکردن مردم؛ دچار ترس و تردید نکردن مردم. این خیلی مهم است. بعضی‌ها با خبری که میدهند، با تحلیلی که می‌کنند، با تفسیری که از واقع می‌کنند، در مردم تردید و ترس ایجاد می‌کنند. این از نظر خدای متعال مردود است. 

مرجفون به عنوان شایعه‌پراکنان شناخته می‌شوند؛ این واژه از جهت لغوی از ریشه "رجف" به معنی لرزاندن یا تزلزل است. در اینجا به معنای کسانی است که شایعات و اخبار نادرست را پخش می‌کنند تا باعث ترس و اضطراب در جامعه شوند.

امنیت و آرامش روانی جامعه از مهم‌ترین اجزای تشکیل‌دهنده سلامت اجتماعی  هر جامعه‌ای محسوب می‌شود. در جوامع مختلف، امنیت نه تنها به معنی حفاظت از جان و مال افراد است؛ بلکه شامل ایجاد فضایی است که در آن افراد بتوانند بدون ترس و اضطراب زندگی کنند و به فعالیت‌های روزمره خود بپردازند. آرامش روانی، به عنوان یکی از زیرساخت‌های اصلی سلامت اجتماعی، به بهبود کیفیت زندگی افراد کمک می‌کند و موجب افزایش بهره‌وری و کارایی در سطح اجتماع می‌شود. در نبود این آرامش، افراد دچار اضطراب، افسردگی و ناهنجاری‌های روانی گوناگون می‌شوند که می‌تواند به آسیب‌های اجتماعی گسترده‌تری منجر شود.
همچنین، وجود آرامش روانی و امنیت اجتماعی به افراد این امکان را می‌دهد تا بتوانند با همدلی و همکاری در مسیر تحقق اهداف مشترک حرکت کنند. این فضا زمینه‌ساز تربیت نسل‌های سالم، داشتن روابط اجتماعی مثبت و ایجاد اعتماد عمومی است. بدون وجود این امنیت و آرامش، جامعه دچار اختلافات، تفرقه و چالش‌های جدی می‌شود که می‌تواند به فروپاشی ساختارهای اجتماعی و اخلاقی منجر شود؛ بنابراین، حفظ و تقویت امنیت و آرامش روانی، وظیفه‌ای اساسی برای دولت‌ها، نهادهای اجتماعی و هر فرد در جامعه است تا بتوانند محیطی ایمن و آرام برای زندگی همه افراد فراهم آورند.
یکی از مسائلی که امنیت روانی جامعه را به چالش می‌کشاند، شایعه‌پردازی جهت القای ترس و نا امیدی در جامعه است؛ همان نکته‌ای که رهبر معظم انقلاب در دیدارشان با جمعی از خانواده‌های شهدای امنیت به آن اشاره کردند. ایشان فرمود:
«یک نکته مهم در باب امنیت، مسئله امنیت روانی جامعه است. کمتر به این توجه می‌شود. یعنی دچار اضطراب نکردن مردم؛ دچار ترس و تردید نکردن مردم. این خیلی مهم است. بعضی‌ها با خبری که میدهند، با تحلیلی که می‌کنند، با تفسیری که از واقع می‌کنند، در مردم تردید و ترس ایجاد می‌کنند. این از نظر خدای متعال مردود است. قرآن در این معنا صریح است. «لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ». مرجفون یعنی کسانی که در دل مردم اضطراب و ترس ایجاد می‌کنند. اگر چنانچه این‌ها از کارشان دست برندارند، خدای متعال به پیامبر می‌فرماید «لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ؛ تو را مأمور می‌کنیم به سراغ اینها بروی و مجازاتشان کنی.
این آیه قرآن که رهبر معظم انقلاب به آن اشاره کردند، در آیه 60 سوره احزاب است. خداوند می‌فرماید «لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لَا یُجَاوِرُونَکَ فِیهَا إِلَّا قَلِیلًا؛ یعنی اگر منافقان و آنان که در دل‌هایشان بیماری [ضعف ایمان] است و آنانکه در مدینه شایعه‌های دروغ و دلهره آور پخش می‌کنند [از رفتار زشتشان] باز نایستند، تو را بر ضد آنان بر می‌انگیزیم [که یا تبعیدشان کنی یا با آنان بجنگی]، آنگاه در این شهر جز اندکی [که خالص و پاک هستند] در کنار تو نخواهند ماند».
در این آیه، مرجفون به عنوان شایعه‌پراکنان شناخته می‌شوند؛ این واژه از جهت لغوی از ریشه "رجف" به معنی لرزاندن یا تزلزل است. در اینجا به معنای کسانی است که شایعات و اخبار نادرست را پخش می‌کنند تا باعث ترس و اضطراب در جامعه شوند. در صدر اسلام، گروهی از منافقان مدینه، هنگامی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به بعضی از غزوات می‌رفتند، شایعاتی را در میان مردم منتشر می‌کردند؛ گاه می‌گفتند: پیامبر کشته شده و گاه می‌گفتند اسیر شده. مسلمانانی که توانایی جنگ را نداشتند و در مدینه مانده بودند، سخت ناراحت می‌شدند، شکایتشان را نزد پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله) آوردند. از این جهت این آیه نازل شد و شایعه‌پراکنان را به سختی تهدید کرد و فرمود (اگر از این کارشان دست برندارند) تو را بر ضد آنان بر می‌انگیزیم و در آیه بعد حتی دستور به قتل آنان را داده، می‌فرماید مَلْعُونِینَ أَیْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِیلًا؛ اینها طردشدگان [از رحمت خدای] اند، هرجا که یافت شوند باید دستگیر شوند و به سختی به قتل برسند. (تفسیر نمونه
حجت الاسلام قرائتی در تفسیر نور خود درباره این آیه می‌نویسد: با آنکه تندترین تهدیدها در این آیه آمده و جامعه‌ی اسلامی همواره بزرگ‌ترین ضربه‌ها را از شایعه‌سازان خورده است؛ امّا متأسفانه در کتب فقهی کمتر به این موضوع توجّه شده و حتّی یکی از مجتهدان که سال‌ها قاضی بود می‌گفت: من 54 کتاب فقهی را گشتم و تحت عنوان «ارجاف» بابی را نیافتم.
همان‌گونه که از این آیه و تفسیر آن برمی‌آید، شایعه‌پراکنی و القای ترس و اضطراب در جامعه نه تنها از دیدگاه دینی و اخلاقی مذموم است؛ بلکه به شدت مورد نکوهش و تهدید قرار گرفته است. جامعه‌ای که در آن امنیت روانی وجود نداشته باشد، نمی‌تواند به سوی پیشرفت حرکت کند و افراد نمی‌توانند با آرامش به فعالیت‌های خود بپردازند؛ بنابراین، جلوگیری از شایعه‌پراکنی و ایجاد اطمینان و آرامش در جامعه، یکی از وظایف اصلی همه‌ی افراد و نهادهای اجتماعی است.
 
حج؛ صفای درون و تزکیه نفس
حج، نه فقط سفری به سرزمین وحی؛ بلکه سفری به اعماق جان و ضمیر آدمی است. در این مسیر معنوی، انسان خود را از تعلقات دنیوی رها می‌سازد و در پرتو ذکر، دعا و بندگی، غبار غفلت را از جان می‌زداید. احرام، آغاز تجرد است؛ آغاز راهی که حاجی را از خویش به خدای خویش می‌برد. طواف، سعی، وقوف و قربانی، هر یک رمزی است از مراحل تهذیب نفس و رسیدن به صفای درون. حج فرصتی است تا انسان، خویشتن را بازشناسد، دل را از آلودگی‌ها بپیراید و به فطرت ناب خویش بازگردد.
در این آیین عظیم، حاجی درمی‌یابد که بزرگ‌ترین قربانی، بریدن از هواهای نفسانی و کوچک‌ترین گام، اگر با اخلاص باشد، گامی است به‌سوی خشنودی خدا. حج، آینه‌ای است برای دیدن خود آن‌گونه که هستیم، نه آن‌گونه که می‌پنداریم.
بنابراین، حج، فرصت گران بهایی برای تزکیه و پالایش نفس از آلودگی‌ها و آراستن درون به وسیله اعمال خدایی است. در این موقعیت فرحناک که ممکن است تنها یک بار در طول عمرِ آدمی اتفاق بیفتد، حج‌گزار باید این حکمت ناب را آویزه گوش و قرین قلب خود کند و عارفانه مناسک و اعمال حج را به جای آورد تا در پرتو آن، به تزکیه و تهذیب نفس بپردازد و با انجام آن‌ها از فیض‌های رحمانی برخوردار شود.
امام رضا علیه‌السلام در شمارش فلسفه و حکمت‌های حج، به رفع قساوت دل و پلیدی درون اشاره فرموده‌اند: «و منه ترک قساوة القلب و خساسة الأنفس»؛ در حج رهایی از سنگدلی و خسّت نفس است.
عالم ربانی، بهاری همدانی می‌نویسد: مقصود اصلی از خلقت انسان، شناخت خدا و رسیدن به درجه دوستی و اُنس با او است و رسیدن به این دو غرض جز با تصفیه و پاک کردن قلب ممکن نیست... از اینجا بوده که شارع مقدّس، عبادات را یک نسق نگردانیده؛ بلکه مختلف جعل کرده است؛ زیرا که به هریک از آن‌ها رذیلهای از رذایل، از مکلّف زایل می‌گردد تا به اشتغال به آن‌ها، تصفیه تمام عیار گردد و چون عمل حج مجمع العناوین بود با زیادی؛ چه اینکه مشتمل است بر جمله‌ای از مشاقّ اعمال، که هریک بنفسه صلاحیّت تصفیه نفس را دارد... مضافاً بر تشرّف بر حرم خدا و خانه او، علاوه به حصول رقّت که مورث صفای قلب است به دیدن این امکنه شریفه...
ملاّ مهدی نراقی نیز اشاره می‌کند: شکّی نیست که اجتماع در چنین جایگاهی، علاوه بر فوایدی که در آن است، از حصول الفت و مصاحبت مردمان و مجاورت بزرگان و نیکان که از شهرها و سرزمین‌ها آمده‌اند و همدستی همت‌ها و اندیشه‌ها و یاری و هماهنگی نفوس بر تضرّع و زاری و دعا برای سرعت اجابت در خواست‌ها و یاد کردن پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و بزرگداشت او و نزول وحی او... سبب نرم دلی و صفا و جلای نفس خواهد شد. 
امام خمینی قدس سره اشاره می‌کند: پس به منا روید... بدانید که از این محبوب‌ها ـ که بالاترینش حبّ نفس و حبّ دنیا تابع آن است ـ نگذرید، به محبوب مطلق نرسید.