او ملوان کشتیای بود که از آسیا به طرف جنوب شرقی حرکت میکرد. ناگهان طوفان شدیدی در سطح دریا پدید آمد، هوا تیره و تار شد و موجهای سهمگین برخاست و وضع دریا دگرگون شد و ابرهای تیره و متراکمی در آسمان پیدا شد که هر لحظه هوا را تاریکتر میکرد. به گونهای که اگر کسی دست خود را جلوی چشمش میگرفت، آن را نمیدید.
ملوان کشتی وحشت زده به هر سو میدوید و دیوانهوار، در سطح کشتی حرکت میکرد، ناگهان چشمش به مسافری که اهل پاکستان بود افتاد که روی کتابی خم شده و آن را قرائت میکرد، ملوان پرسید: این چه کتابی است؟ مسافر پاسخ داد: کتاب آسمانی ما مسلمانها است.
ملوان گفت: آیا ممکن است آیهای را که اکنون میخواندی برایم ترجمه کنی؟ مرد پاکستانی آن آیه را برای او ترجمه کرد:
«کسانی که کافر شدند، اعمالشان همچون تاریکیهایی در یک دریای عمیق و پهناور است که موج آن را پوشانده و بر فراز آن، موج دیگری، و بر فراز آن ابری تاریک است؛ ظلمتهایی است یکی بر فراز دیگری، آن گونه که هرگاه دست خود را خارج کند، ممکن نیست آن را ببیند! و کسی که خدا نوری برای او قرار نداده، نوری برایش نیست». (سوره نور، آیه 40)
ملوان کشتی از تشریحی که درباره طوفانها و امواج دریا شنید، شگفتزده شد. زیرا کسی میتواند در زمینه طوفان دریا و چگونگی آن بحث کند که خود سالها دریانوردی کرده و از نزدیک اوضاع طوفان و امواج دریا را دیده باشد. ملوان گفت: پیامبر شما (محمد) تا روز نزول این آیه، مسافرت دریایی نکرده بود تا طوفان دریا و ویژگیهای آن را دیده باشد. پس معلوم میگردد، این آیات وحی الهی است که خداوند به محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) الهام فرموده است. ملوان این را گفت و همان ساعت مسلمان شد.