نام لقمان در دو آیه از قرآن در همین سوره لقمان آمده است. در قرآن دلیل صریحی بر اینکه او پیامبر بوده است یا یک فرد حکیم، وجود ندارد؛ ولی لحن قرآن در مورد لقمان نشان میدهد که او پیامبر نبود؛ زیرا در مورد پیامبران معمولاً سخن از رسالت، دعوت به سوی توحید، مبارزه با شرک، انحرافات محیط، عدم مطالبه اجر و پاداش و نیز بشارت و انذار در برابر امتها دیده میشود، در حالی که در مورد لقمان، هیچیک از این مسائل بیان نشده و تنها اندرزهای او که به صورت خصوصی با فرزندش بیان شده (هر چند محتوای آن جنبه عمومی دارد) آمده است و این گواه بر این است که او تنها یک مرد حکیم بوده است.
از پیامبر گرامی اسلام (صلّی الله علیه و آله) نقل شده است که: «حَقّاً أَقُولُ لَمْ یَکُنْ لُقْمَانُ نَبِيّاً وَ لَکِنَّهُ کَانَ عَبْداً کَثِيرَ التَّفَكُّرِ حَسَنَ الْیَقِينِ أَحَبَّ اللَّهُ فَأَحَبَّهُ وَ مَنَّ عَلَيْهِ بِالْحِكْمَةِ...؛ به حق مى گويم كه لقمان، پيامبر نبوده؛ ولى بندهاى بود كه بسيار فكر مى كرد، ايمان و يقینش عالى بود، خدا را دوست مىداشت و خدا نيز او را دوست داشت و نعمت حكمت را بر او ارزانى فرمود...»
در بعضى تواريخ و قصص قرآن در شرح حال لقمان آمده كه: «لقمان، غلامى سياه از مردم سودان مصر بود و با وجود چهره نازيبا، دلى روشن و روحى مصفّا داشت. او از همان آغاز به راستى سخن مىگفت و امانت را به خيانت نمىآلود و در امورى كه مربوط به او نبود، دخالت نمىكرد». بعضى از مفسّران، احتمال نبوّت او را دادهاند؛ اما چنان كه گفتيم هيچ دليلى بر نبوتش وجود ندارد؛ بلكه شواهد روشنى بر ضدّ آن داريم. نكتهاى كه قابل عبرت است اين است كه انسان مى تواند به جائى برسد كه كلامش در كنار كلمات الهى قرار بگيرد، اگرچه پيامبر هم نباشد.