رفراندوم ملی در آغاز ۴۵ سالگی
قاسم روانبخش
مدعیان دموکراسی در خارج و داخل، سالهاست جمهوری اسلامی را زیر فشار میدهند که باید رفراندوم برگزار شود تا مشخص شود که آیا مردم ایران بهویژه نسلهای جدید، جمهوری اسلامی را قبول دارند یا نه؟
گذشته از این که در جمهوری اسلامی که بر اساس مبانی و اصول اسلام بناشده و قانون اساسی آن نیز بر همان اساس به رشته تحریر درآمده، چیزی نیست که قابل تغییر باشد. روشن است که مردم مسلمان ایران به دلیل پایبندی به اسلام که دارند، اگر صدها بار نیز رفراندم شود، مردم خواهان نظام اسلامی و بالتبع قانون اساسی ای هستند که بر اساس چارچوب اسلام شکل گرفته باشد. امروز در هیچ یک از کشورهای مدعی دموکراسی، رفراندوم برای نوع نظام انجام نشده و نمیشود. در امریکا از 200 سال پیش، همین نظام لیبرال دموکراسی بر سر کار است و قانون اساسی آنها نیز هیچ گونه تغییری نکرده است؛ اما جالب است که همین مخالفان رفراندم در کشورهای غربی، پیاده نظام خود را برای درخواست اجرای رفراندم تجهیز میکنند.
جمهوری اسلامی که تنها انقلابی است که تنها ۵۰ روز پس از پیروزی انقلابش، با انجام رفراندوم، نوع نظام را تعیین کرد و در کمتر از یک سال توانست قانون اساسی متناسب با جمهوری اسلامی را به رفراندوم بگذارد و درعینحال سالانه بهصورت میانگین، یک انتخابات برگزار کرده است. درعینحال حضور چشمگیر مردم در مراسم راهپیماییها قدس و بهویژه سالگرد ۲۲ بهمن، نوعی رفراندوم عملی است که برگزار میشود. بهراستی در کجای دنیا سراغ دارید که مردمش پس از گذشت ۴۴ سال از انقلابشان، بیش از ۲۵ میلیون نفر برای حمایت از انقلابشان به خیابانها بیایند؟
امسال بهرغم هوای سرد و برفی در بسیاری از استانها و بهرغم تبلیغات گسترده شبکههای معاند و بعد از گذشت سه ماه از جنگ ترکیبی دشمن علیه نظام اسلامی، و با وجود گرانیها و تورمهای حاصل از فشارهای تحریمی جهانی، مردم به مراتب بیشتر از سالهای گذشته به صحنه آمدند که تقریبا میانگین 30 درصد بیشتر از سالهای قبل از کرونا را نشان میدهد. برآورد مراکز مختلف آمار کشور، بیش از 25 میلیون نفر تخمین زده اند. این حضور حماسی، موجب خرسندی ملت ایران و دوستان منطقهایش و بغض و نومیدی دشمنانش بشود. جهانیان با یک نگاه کلی، در یک وزنکشی خیابانی میان 22 بهمن و فراخوانهای همه گروهکهای مخالف نظام در ماههای گذشته، عمق راهبردی هر یک را بخوبی مشاهده کردند. عقبه جمهوری اسلامی، عقبهای است که با گذشت 44 سال از انقلاب اسلامی، و بهرغم تحمل فشارهای سنگین اقتصادی، همچنان در صحنه حضور دارد؛ ولی عقبه گروهکهای مخالف نظام برای مدت چهار ماه از هم پاشیده شدند و همان جمعیت محدود و اندک نیز در صحنه نماندند، تا جایی که کاخ سفید و دولت فرانسه در تقاضای های جدید اپوزسیون، دست رد بر سینه آنها زده و به آن هاگفته است: انقلاب شما پایان یافته تلقی میشود! بی تردید پس از این حضور حماسی، معادلات منطقه ای و جهانی نسبت به نظام جمهوری اسلامی تغییر خواهد یافت و اولین اثر آن سفر بسیار مهم و راهبردی رییس جمهور کشورمان به چین است که دستاوردهای مهمی برای کشور در پی خواهد داشت
ایران در دوران رئیسی هر تجاوزی را تلافی میکند
اندیشکده آمریکایی شورای آتلانتیک مینویسد: ایران امروز، دیگر آن ایرانی نیست که نتانیاهو قبلا میشناخت. این کشور در دوران رئیسی، بر خلاف دوران روحانی، هر تجاوزی را تلافی میکند.
با روی کار آمدن کابینهی بنیامین نتانیاهو در فلسطین اشغالی که بسیاری آن را افراطیترین کابینهی تاریخ رژیم صهیونیستی میدانند، این رژیم یکی از پرتلاطمترین دورانهای تاریخ خود را سپری میکند. بااینحال، بحرانی که نتانیاهو با آن مواجه است، تنها جنبهی داخلی ندارد؛ بلکه سیاست خارجی او را نیز در برمیگیرد. از زمانی که نتانیاهو وادار به ترک دفتر نخستوزیری شد تا اکنون که دوباره روی این کرسی تکیه زده، دنیا تحولات زیادی را به خود دیده است. از جملهی این تحولات، پیشرفت چشمگیر برنامهی هستهای ایران و تعمیق روابط تهران با مسکو در سایهی جنگ اوکراین بوده است.
اندیشکدهی سرشناس «شورای آتلانتیک» اخیرا طی گزارشی تحت عنوان «سیاست نتانیاهو در قبال ایران، احتمالا شکست خواهد خورد» دوباره پیشبینی کرد باتوجهبه اینکه به نظر میآید نتانیاهو سیاستهای خود در قبال ایران را تغییر نداده، انتظار میرود این سیاستها بار دیگر به شکست بینجامد. این پیشبینی ازآنجهت اهمیت دارد که نویسندهی گزارش «دنی سیترینوویچ» عضو غیرمقیم برنامههای خاورمیانه در شورای آتلانتیک و کسی است که بیست و پنج سال در سِمتهای مختلف فرماندهی در ادارهی اطلاعات نظامی اسرائیل، موسوم به «اَمان» (یا «آمان»)، خدمت کرده و از جمله رئیس شاخهی ایران در دایرهی تحقیق و تحلیل این اداره و نمایندهی این دایره در آمریکا بوده است. آنچه در ادامه میخوانید، ترجمهی گزارش شورای آتلانتیک است.
وخامت اوضاع امنیتی در کرانهی باختری، ارتش اسرائیل را وادار خواهد کرد تا مأموریتهای خود را بهجای نقاط دیگر، در این منطقه متمرکز کند و احتمالا تنشها میان اسرائیل و جامعهی بینالملل را افزایش خواهد داد.
بر خلاف دوران حسن روحانی که هدف اصلی سیاسیاش حفظ توافق هستهای بود، ایران در دورهی ابراهیم رئیسی (تحت تسلط سپاه پاسداران) تمایل بیشتری دارد تا هرگونه تجاوزی را تلافی کند. به همین دلیل است که اگر اسرائیل در آینده دست به اقدامات فیزیکی [و نظامی] بزند، خطر جنگ روزبهروز بیشتر خواهد شد. اگر نتانیاهو فکر میکند بسیج قدرتهای منطقهای (به رهبری عربستان) ایران را تحتفشار قرار خواهد داد، بهتر است در اینباره تجدیدنظر کند. اگرچه کشورهای عربی، به ایران به چشم دشمن نگاه میکنند؛ اما ترجیح میدهند کانالهای گفتوگو و روابط اقتصادی با تهران را حفظ کنند؛ چون میدانند این تنها راه کاهش تنش با ایران است. این کشورها از یک درگیری نظامی منطقهای بهشدت میترسند و به دلیل تأثیرات احتمالی چنین درگیریای بر امنیتشان، بعید است از آن حمایت کنند.
آنچه همهی این موانع را صعبالعبورتر میکند، مشکلاتی است که نتانیاهو در بسیج افکار عمومی در خود اسرائیل برای کارزار علیه ایران با آنها مواجه است، بهویژه زمانی که عمدتا تصور میشود اقدامات نتانیاهو با هدف انحراف توجهات از پروندهی فسادی انجام میشوند که علیه او در جریان است. همین سوءظنها و شکاف گسترده میان جناحهای راست و چپ در اسرائیل، تردیدها را دربارهی هرگونه اقدامی که نخستوزیر بخواهد در قبال ایران انجام دهد، افزایش خواهند داد. در نتیجه، نتانیاهو برای جلب کمک از جانب مخالفانش، به مشکل برخواهد خورد.