خداوند در آیه ۱۰ سوره بقره در وصف منافقان میفرماید: «فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ»؛ «در دلهای منافقان، بیماری است. پس خداوند بیماری آنان را بیفزاید و برای ایشان عذابی دردناک است، به سزای آنکه (در اظهار ایمان) دروغ میگویند».
پیامها
۱- نفاق، يک مرض روحی و منافق بیمار است. همانطور که بیمار، نه سالم است و نه مرده، منافق هم نه مؤمن است و نه کافر.
۲- اصلِ انسان، دل و روح اوست. قلب انسان، به منزله تمام انسان است؛ زیرا اگر روح و قلب منحرف شود، آثارش در سخن و عمل هویداست.
۳- نفاق، مرضی است كه رشد سرطانی دارد. در قرآن، آیاتی را میخوانیم که در آن اوصاف پسندیدهای همچون: علم، هدایت و ایمان، قابلافزایش معرّفی شده است. همانند: «زِدْنِي عِلْماً» طه، 114 و «زادَتْهُمْ إِیماناً» انفال، 2 و «زادَهُمْ هُدىً» محمد، 17. همچنین برخی از امراض و اوصاف ناپسند مانند: رجس، نفرت، ترس و خسارت نیز قابل ازدیاد دانسته شدهاند. همانند: «فَزادَتْهُمْ رِجْساً» توبه، 125 و «زادَهُمْ نُفُوراً» فرقان، 60و «ما زادُوكُمْ إِلَّا خَبالًا» توبه، 47 و «وَ لا یَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَساراً» اسراء،82. با توجّه به آیات مذکور، معلوم میشود که سنّت خداوند، آزادی دادن به هر دو گروه خیر و شر است. «کُلًّا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ» اسراء، 20
۴- زمینههای عزّت و سقوط را، خود انسان در خود به وجود میآورد.
۵- دروغگویی، از روشهای متداول منافقان است.
مفهوم پارسایی
ای مردم، پارسایی، دامن آرزو در چیدن است، و شکر نعمت حاضر گفتن، و از ناروا پارسایی ورزیدن و اگر از عهده این کار برنیایید، چند که ممکن است خود را از حرام واپایید و شکر نعمت موجود، فراموش منمایید که راه عذر بر شما بسته است، با حجّتهای روشن و پدیدار، و کتابهای آسمانی و دلیلهای آشکار.