امام حسین علیه‌السلام:  بخشنده‌ترین مردم کسی است که به آنکه امید ندارد و درخواست یاری نکرده، کمک کند و ببخشد. (کشف الغمه، ج ۲، ص۳۰) 

دیدگاه‌های رهبر انقلاب درباره چند کتاب مفید (بخش اول)

علی شیرازی

 

کتاب و کتاب‌خوانی باید به یکی از دغدغه‌های مهم زندگی ما تبدیل شود. امام خامنه‌ای می‌فرمایند: امروز "کتاب‌خوانی و علم‌آموزی" نه‌تنها یک وظیفه ملی که یک "واجب دینی" است.
ایشان معتقدند: اگر انسان بخواهد در زمینه معنوی و فرهنگی‌تر و تازه بماند، جز رابطه با کتاب، چاره‌ای ندارد.
معظم له بر این باورند که: جای کتاب را هیچ‌چیز پر نمی‌کند.
یکی از نکات مهم در امر کتاب‌خوانی، انتخاب نوع کتاب است. اگر کتابی که برای خواندن انتخاب می‌کنیم، جاذبه داشته باشد، خودبه‌خود به سمت مطالعه بیشتر گام بر می‌داریم.
به نظر نگارنده، بهترین یاور برای ما در این میدان، رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی است. ایشان کتاب‌خوان و کتاب‌شناس ماهری هستند.
از این رو به سراغ نگاه ایشان می‌رویم، تا بدانیم چه کتاب‌هایی را برای مطالعه برگزینیم:
۱. من خودم را از جهت رسیدگی به فرزندانم، بخشی مدیون این مرد (آقای آذر یزدی) و کتاب این مرد می‌دانم. آن وقتی که کتاب ایشان درآمد، بچه‌های ما داشتند به دوران مُراهقی - یعنی نزدیکی به بلوغ - می‌رسیدند، دوره هم دوره‌ی طاغوت بود و همه‌ی عوامل در جهت گمراه‌سازی ذهن و دل جوان حرکت می‌کرد. من دلم می‌خواست چیزی باشد که جوان‌های ما با او هدایت شوند و جاذبه هم داشته باشد، تا اینکه کتاب ایشان (قصه‌های خوب، برای بچه‌های خوب) را من پیدا کردم. نگاه کردم دیدم این از جهات متعددی، از دو سه جهت، همان چیزی است که من دنبالش می‌گردم.
۲. پس از نزدیک سه سال، توانستم در این روزها - ایام شهادت حضرت زهرا سلام‌ا...‌علیها - این کتاب (دختران آفتاب) را بخوانم. در میان کتاب‌های داستانی که هدفش طرح مسائل فکری است، این بهترین کتاب از نویسنده‌ای ایرانی است. طرح کلی داستان و  درون‌مایه‌های داستانی آن، خوب و شیرین است. حرف‌ها هم قوی و منطقی است.
۳. من هم همین قصّه را همیشه تعریف می‌کردم! حیف که خیلی‌ها آن را باور نداشتند. حالا خوب شد، شاهد از غیب رسید! راوی این حکایت که خود، همه چیز را به چشم خود دیده، حکایت تن‌تن و سندباد را چاپ کرده است. حالا دیگر، کار من آسان شد! همین بس است که نسخه‌ی این کتاب را به همه‌ی بچه‌ها بدهم.
۴. من کتابی خواندم مربوط به شهید ابراهیم هادی، این کتاب خیلی جالبه، خیلی جذابه.
من کتاب (سلام بر ابراهیم) را خواندم و تا مدت‌ها دلم نمی‌آمد از روی میز کارم بردارم و بگذارم توی کتاب‌هایم.
شخصیتی که در این کتاب معرفی شده، خیلی جاذبه دارد؛ مثل مغناطیس، انسان را جذب می‌کند.
۵. چند سالی است که کتاب‌هایی درباره‌ی سرداران و فرماندهان جنگ باب شده و می‌نویسند و بنده هم مشتری این کتاب‌هایم و می‌خوانم. با این‌که بعضی از این‌ها را من خودم از نزدیک می‌شناختم و آنچه را هم که نوشته، روایت‌های صادقانه است. بسیار تکان‌دهنده است. آدم می‌بیند این شخصیت‌های برجسته، حتی در لباس یک کارگر به میدان جنگ آمده‌اند؛ این اوستا عبدالحسین بُرُنسی، یک جوان مشهدی بنّا که قبل از انقلاب یک بنا بود و با بنده هم مرتبط بود، شرح حالش را نوشته‌اند و من توصیه می‌کنم و واقعا دوست می‌دارم شماها (کتاب خاک‌های نرم کوشک را) بخوانید.
۶. با شوق و عطش، این کتاب شگفتی‌ساز (تنها گریه کن) را خواندم و چشم و دل را شستشو دادم. همه چیز در این کتاب، عالی است؛ روایت، عالی. راوی، عالی. نگارش، عالی. سلیقه‌ی تدوین و گردآوری، عالی. شهید و نگاه مرحمت سالار شهیدان به او و مادرش در نهایت علوّ و رفعت. هیچ سرمایه‌ی معنوی برای کشور و ملّت و انقلاب، برتر از اینها نیست. سرمایه‌ی باارزش دیگر، قدرت نگارش لطیف و گویایی است که این ماجرای عاشقانه‌ی مادرانه، به آن نیاز داشت.
۷. (کتاب سرزمین مهاجر آفتاب) سرگذشت پرماجرا و پرجاذبه‌ی این بانوی دلاور که با قلم رسا و شیوای حمید حسام نگارش یافته است، جدّاً خواندنی و آموختنی است. من این بانوی گرامی و همسر بزرگوار او را سال‌ها پیش در خانه‌شان زیارت کردم. خاطره‌ی آن دیدار در ذهن من ماندگار است.
۸. یک کتابی (یادت باشد) تازه خوانده‌ام که خیلی برای من جالب بود. دختر و پسر جوان - زن و شوهر - متولّدین دهه‌ی ۷۰، می‌نشینند برای این که در جشن عروسی‌شان گناه انجام نگیرد، نذر می‌کنند سه روز روزه بگیرند! به نظر من، این را باید ثبت کرد در تاریخ که یک دختر و پسر جوانی برای اینکه در جشن عروسی‌شان ناخواسته خلاف‌شرع و گناهی انجام نگیرد، به خدای متعال متوسّل می‌شوند، سه روز روزه می‌گیرند. پسر، عازم دفاع از حریم حضرت زینب (سلام‌ا...‌علیها) می‌شود. گریه‌ی ناخواسته‌ی این دختر، دل او را می‌لرزاند. به این دختر - به خانمش - می‌گوید که گریه‌ی تو دل من را لرزاند؛ امّا ایمان من را نمی‌لرزانَد! و آن خانم می‌گوید که من مانع رفتن تو نمی‌شوم، من نمی‌خواهم از آن زن‌هایی باشم که در روز قیامت پیش فاطمه‌ی زهرا سرافکنده باشم! ببینید، اینها مال قضایای صدسال پیش و دویست سال پیش نیست، مال سال ۹۴ و ۹۵ و مال همین سال‌ها است،
۹. کتاب «خاطرات سفیر» را توصیه کنید که خانم‌هایتان بخوانند.
۱۰. من اخیرا کتابی دیدم که یکی از همین نویسندگان خودمان ــ که من از نزدیک با ایشان آشنایی ندارم ــ نوشته، به نام «سرگذشت استعمار»؛ پانزده شانزده جلد کتاب ۱۲۰، ۱۵۰ صفحه‌ای است که تشریح می‌کند استعمار چگونه در قاره آمریکا و در قاره آسیا توانست ثروت‌های این‌ها را از بین ببرد و خودش را ثروتمند کند. کشور انگلیس ثروتمند نبود، فرانسه ثروتمند نبود، کشورهای اروپایی ثروتمند نبودند؛ این‌ها ثروت کشورهای دیگر را گرفتند.
این‌ها به‌وسیله سلاح، توانستند چنین کارهایی را بکنند. ذهن‌های خلّاقی داشتند، تلاش هم خیلی کردند، اهل خطرپذیری بودند، این‌ها خصوصیات خوب اروپایی‌ها است؛ اما از این خصوصیات چه استفاده‌ای کردند؟ ایجاد نظام سلطه در عالم. نظام سلطه یکی از بلاهای بزرگ امروز دنیا که هنوز تمام نشده و ان‌شاءا... تمام خواهد شد. نظام سلطه یعنی دنیا تقسیم بشود به سلطه‌گر و سلطه‌پذیر؛ یک عده‌ای حتما بایستی قدرتمندانه بر همه دنیا حکمرانی کنند، کشورهای دیگری هم بایستی زیر پوشش‌های مختلف، از این‌ها اطاعت کنند. این نظام سلطه است که آن را پیشرفت علمی اروپا به وجود آورد.
۱۱. یکی از ماجراهای گریه‌آور تاریخ که نظام سلطه‌ی آمریکا و امثال آن دوست ندارند این داستان احیا بشود، [که یک نمونه‌اش] همین مسئله‌ی غلام و کنیز گرفتن مردم آفریقا است؛ کشتی‌ها را از اقیانوس اطلس می‌آوردند، در سواحل کشورهای غرب آفریقا مثل گامبیا و امثال اینها نگه می‌داشتند، بعد می‌رفتند با تفنگ و سلاح‌هایی که دست مردمِ آن روز از این سلاح‌ها خالی بود، صدها و هزارها پیر و جوان و مرد و زن را می‌گرفتند، با شرایط بسیار سختی با این کشتی‌ها برای بردگی به آمریکا می‌بردند. انسان آزاد را که در خانه‌ی خودش زندگی می‌کرد، در شهر خودش زندگی می‌کرد، به اسارت می‌گرفتند. الان سیاهانی که در آمریکا هستند، از نسل آن‌هایند. چند قرن آمریکایی‌ها این فشار عجیب را آوردند که [در این زمینه] کتاب‌ها نوشته‌اند که این کتاب "ریشه‌ها" کتاب مغتنمی است برای نشان دادن گوشه‌ای از این فجایع.
۱۲. در میان کتاب‌های خاطرات جنگ، این (آب هرگز نمی‌میرد) یکی از بهترین‌ها است. نگارش درست و قوی، ذوق سرشار، سلیقه و حوصله، همّت بلند، همه با هم دست‌به‌کار تولید این اثر شده‌اند. کتاب (گلستان یازدهم) خانم ضرّابی در شرح حال شهید عالی‌مقام علی چیت‌سازیان نیز دارای همین برجستگی‌ها است. این دو نفر از ستارگان اقبال همدان‌اند.
۱۳. درباره‌ی نگارش این کتاب (وقتی مهتاب گم شد) آنچه نوشتم کم است؛ لطف این نگارش بیش از اینها است. مقدّمه‌ی کتاب یک غزل به‌تمام‌معنی است.
۱۴. به این نویسنده‌ی خوش‌ذوق و به آن بیست و سه نفر و به دست قدرت و حکمتی که همه‌ی این زیبائی‌ها، پرداخته‌ی سرپنجه‌ی معجزه‌گر اوست، درود می‌فرستم و جبهه‌ی سپاس بر خاک می‌سایم. یک‌بار دیگر کرمان را از دریچه‌ی این کتاب، آن‌چنان که از دیرباز دیده و شناخته‌ام، دیدم و منشور هفت‌رنگ زیبا و درخشان آن را تحسین کردم.
ادامه دارد...