امام زمان (عج) فرمودند:   ما بر تمامی احوال و اخبار شما آگاه و آشنائیم و چیزی از شما نزد ما پنهان نیست. بحارالانوار: ج 53، ص 175. 

لزوم تغییر پارادایم در علوم‌انسانی؛

در جستجوی راهی برای نجات این بیمار محتضر

احمدحسین شریفی
 
تقریباً همه متخصصان علوم‌انسانی در کشور از «وضعیت نابسامان» و «بیماری فلج‌کننده» علوم‌انسانی آگاهند. به همین دلیل بعضاً از قفل‌شدگی، احتضار و حتی مرگ علوم‌انسانی سخن می‌گویند!
حقیقت آن است که علوم‌انسانی تجددی یا علوم‌انسانی وارداتی، علی‌رغم همه هزینه‌های سرسام‌آوری که در طول بیش از یک قرن اخیر برای آن‌ها شده است، «تقریباً هیچ» آوردهای برای ما نداشته‌اند: اولاً، گرهی از گره‌های اجتماعی ما نگشوده‌اند؛ بلکه ده‌ها و صدها آسیب فردی و اجتماعی ریز و درشت در کشور ایجاد کرده‌اند که درمان آن‌ها به سال‌ها تلاش و هزینه نیازمند است.
و ثانیاً، حتی نتوانسته‌اند جایگاهی در نزد اربابانشان برای دانشمندان ما ایجاد کنند! علی‌رغم آنکه 50درصد دانشجویان و تقریباً 50درصد امکانات آموزش عالی کشور به آموزش و پژوهش این علوم اختصاص داده شده است؛ اما فقط 3درصد جایگاه علمی کشور مربوط به این علوم است! این نشان می‌دهد که علوم‌انسانی تجددی، خود به گرهی کور برای ما تبدیل شده‌اند! و بر اساس نکته حکیمانه «کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی» باید گفت این علوم‌انسانی اگر می‌توانستند گرهی بگشایند، علی‌القاعده ابتدا گره‌های افتاده بر جان خویش را می‌گشودند و فکری برای درمان بیماری بی‌فایدگی و عقب‌ماندگی خود می‌کردند! بر این باورم که انتظار درمان از این بیمار زمین‌گیر، انتظاری سترون است. ما در علوم‌انسانی تجددی، مقلدی بیش نبوده و نیستیم! آن هم مقلدی که مع‌الاسف علی‌رغم همه شیفتگی به مراجع و ارباب فکری خود، نتوانسته است سر سوزنی از آن‌ها دلربایی کند و گوشه چشمی از آن‌ها را به خود جلب کند! گره این کار فقط و فقط با تغییر پارادایم در علوم‌انسانی محقق می‌شود. ما اگر می‌خواهیم علوم‌انسانی در جایگاه شایسته خود بنشینند و صدرنشین خیمه علم و راهبر زیست انسانی ما شوند، باید با تکیه بر بنیان‌های فکری و جهان‌نگری و انسان‌شناسی اسلامی و با استناد به منابع معرفتی مورد قبول اسلام (که بسیار جامع‌تر و کامل‌تر از منابع معرفتی دانش‌های سکولارند) و بر اساس متون دینی و متدولوژی مبتنی بر معرفت‌شناسی اسلامی (که خود را در بند زنجیر متدولوژی تجربی منحصر نکرده است) و در جهت مقاصد اسلامی (یعنی تعالی روح انسانی و تقرب به حضرت حق)، همه سرفصل‌های این علوم را متحول کنیم. آنگاه به طور قطع و یقین نه تنها علوم‌انسانی عزت می‌یابند و در جایگاه شایسته خود می‌نشینند؛ بلکه در فضای بین‌المللی نیز، سخنان فراوانی برای گفتن خواهیم داشت. آنگاه حتی نیازی نیست که برای معرفی خود به دیگران، هزینه کنیم؛ بلکه دیگران برای دریافت پیام‌ها و سخنان و ایده‌های جدید ما حاضرند هزینه کنند.