امام حسین علیه‌السلام: ای مردم! در کسب صفات زیبای اخلاقی بکوشید و برای به دست آوردن این سرمایه‌های معنوی شتاب کنید.  (کشف الغمه، ج ۲، ص۳۰) 

جزا متناسب با جرم

قرآن می‌گوید: «جَزاءً وِفاقاً» (نبأ/ ۳۶)، این جرم و جریمه با هم تناسب دارد. این آقایی که آبرویش را ریختی، چند سالش بود؟ فرض کنید که چهل سالش بود، بیست سالش بود، هر چی. بیست سال زحمت کشیده تا این آبرو را خدا به او داده، خیلی کارها را باید انجام بده، انجام داده، خیلی کارها را نباید انجام بده، انجام نداده، تقوا داشته. شما چهل سال آبروی او را با یک کلمه‌ای که فلانی، فلان عیب را دارد، شما آبروی چهل ساله‌ی او را در یک دقیقه می‌ریزی، خب خدا هم با همین یک دقیقه غیبت، عبادت چهل ساله‌ی شما را از بین می‌برد، پس «جَزاءً وِفاقاً»
اگر گفتند بهشت چه نعمت‌هایی دارد، اگر تعجّب کردید، باز قرآن می‌گوید: «عَطاءً حِساباً»، ما عطا و هدیه‌ای که به بهشتی‌ها می‌دهیم، حساب و کتاب دارد. این دو تا آیه همیشه یادمان باشد، چون گاهی وقت‌ها انسان به یک آیاتی می‌رسد، خیلی وحشت‌آور هست که می‌گویم این، اینه؟! جرم من اینه؟! بنده از شرق نشستم، غیبت یک نفر را می‌کنم که در غرب است، یا در غرب نشستم، غیبت کسی را می‌کنم که در شرق است. بعد می‌گویند: «قیامت، زبان انسان مجرم دراز می‌شود، مثل یک طناب روی زمین می‌افتد، افراد رویش پا می‌گذارند.» خب این زبان دراز که زیر پا، لگد له می‌شود، آدم می‌گوید زیاد هست؟! می‌گوید نه، زیاد نیست، تو هم زبانت از شرق دراز شد، غربی را گزیدی. این زبان ما از مار بدتر است. مار اگر کسی بغلش بیاید می‌گزدش، ما از اینجا، صد کیلومتری، هزار کیلومتری، دو هزار کیلومتری را می‌گزیم.
وضع صحنه‌هایی از قیامت را برای مجرمین. شما نگاه کنید، وقتی انسان می‌شنود که ظلم می‌شود به مسلمان‌های فلسطین و لبنان و هر جا، غزّه و… می‌خواهند شیر به بچّه شیرخواره‌ها بدهند، جلوی حمل شیر و نان و آرد را می‌گیرند، یک کامیون که غذا می‌آورد، جمع می‌شوند که خرما و نانی بگیرند، جمعیتی که آمدند برای یک دانه خرما، پای ماشین، بمباران می‌شوند! مثلاً جزای این چیه؟! جزای این چیه؟! پس امشب، حرف اوّل من در این جلسه این شد: اگر آیاتی را دیدید که خیلی سخت است، بدان خدا عادل است، نیاز به ظلم ندارد، عطای خدا حساب و کتاب دارد: «عَطاءً حِساباً»، جزایش هم طبق وفق گناهی که کردی. حالا این توافق را خود قرآن هم گفته، می‌گوید که روز قیامت افرادی «أَعْمى»، نابینا هستند، اعتراض می‌کنند که خدایا ما در دنیا چشم داشتیم؛ چرا در قیامت نابینا شدیم؟! «لِمَ حَشَرْتَنی»، عربی‌هایی که می‌خوانم قرآن است، «لِمَ حَشَرْتَنی أَعْمى»  (طه/ ۱۲۵)، خدایا چرا من را نابینا محشور کردی در قیامت؟ می‌گوید برای اینکه «کَذلِکَ»، این «کَذلِکَ» یعنی این عملکرد خودت است، آیات قرآن را ندیدی، اینجا هم چشمت نمی‌بیند (طه/ ۱۲۶)، این همه معجزه، این همه کمال، این همه توصیه، هیچ نشنیدی. کسی که جزا را ندید، آنجا هم نابینا می‌شود.
«لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها» (اعراف/ ۱۷۹)، دل داشتی؛ امّا تدبّر نداشتی. «أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها» (اعراف/ ۱۷۹)، در قرآن چشم داشتی؛ امّا حق را ندیدی. یعنی واقعاً کسی هست که بمباران یک منطقه‌ای را، کوچک و بزرگ و زن و مرد را ببیند، بعد بگوید تنبیه‎ش کنید. تنبه‌ش دست شما باشد، چه با او می‌کنید؟