مرحوم آخوند ملا محمد کاظم خراسانی که به وجوب تایید مشروطه حکم کرد، یکی از شاگردان فاضل او از وی برید و به مرحوم آ سید محمد کاظم طباطبایی متصل شد. بریده شده بود که هیچ، سب و لعن هم میکرد. روزی اهالی محله همین طلبه میآیند و وارد منزل این شخص میشوند. آنها مرید و مقلد مرحوم آخوند بودند. ۸۰ سکه هم آورده بودند و صاحبخانه هم وضعش خوب نبوده و از او میخواهند که با او پیش مرحوم آخوند بروند.
گفتند: اینها را به مرحوم آخوند میدهیم و از ایشان اجازه میگیریم تا ۸۰ سکه را به همان شخص بدهند، منتهی با اجازه آخوند.
این طلبه میماند چکار کند، با مرحوم آخوند اینجور معامله کرده و حالا هم گرفتار است. بالاخره هرچه بود به خودش فشار میآورد و با آنها به منزل مرحوم آخوند میرود. وارد منزل مرحوم آخوند میشود. مرحوم آخوند میفهمد که او برای ادای احترام به منزل ایشان نیامده، او احتیاج دارد که آمده است! تا وارد میشود، احترام فوقالعاده به او میکند و او را کنار دست خودش مینشاند. مرحوم آخوند در گوشش میگوید که چه کاری از دست من بر میآید؟
او میگوید: ۸۰ سکه آوردهاند و میخواهند با اجازه شما آنها را به من بدهند. سپس فوری به آن اشخاص اشاره میکند و میگوید: آن کیسه را بیاورید خدمت آخوند.
کیسه را میآورند، مرحوم آخوند به کیسه دست نمیزند و به آنها میگوید: شما با بودن چنین شخص فاضل و متقی، چرا پیش من آمدید؟ مگر نمیدانید دست او دست من است. هرچه ایشان تقریر کند، تقریر من است.
به کیسه پول دست هم نمیزند و میگوید باید خدمت ایشان باشد. اصحاب که میبینند آخوند خیلی به او احترام گذاشته، احتمال میدهند که او را نشناخته باشد. از او میپرسند که آقای طباطبایی حالشان چطور است؟
مرحوم آخوند که میخواسته درس اصولش را بنویسد، کاغذ و قلم را روی زمین میگذارد و فوری میگوید: من از درس بر میگشتم - یا به درس میرفتم - توی راه خدمت آیت الله طباطبایی شرفیاب شدم. جویای حال شدم و الحمدلله حالشان خوب است.
بعد که بلند شدند و رفتند، مرحوم آخوند بر خلاف همیشه این دفعه تا دم در آن شخص را بدرقه کرد. آنها که رفتند، مرحوم آخوند به اصحاب میگوید: اگر ما تایید مشروطه را بر خود لازم میدانیم و آقای طباطبایی هم حرام میداند، دو اختلافنظر است مثل سایر امور جزئی، معنا ندارد در اختلافنظر بین دو فقیه، شما بیایید دخالت کنید. این جهت ندارد، این اختلافنظر است. شما به چه مناسبت دخالت میکنید؟
آنها میگویند: آقا! این آقایی که الان رفت، شما را لعن میکند. ایشان میفرماید: من به کتب فقهی فقها مراجعه کردم و آنها را فحص کردم؛ ولی در هیچ یک از اینها ندیدم که بگویند از شرایط استحقاق سهم امام، ارادت به آخوند خراسانی است!
منبع: جرعهای از دریا، جلد ۱، صفحات ۵۲۳ الی ۵۲۵