محمد ملک زاده
انتشار بیانیه اخیر جریان غربگرای موسوم به «جبهه اصلاحات» بار دیگر نشان داد که بخشی از نیروهای سیاسی کشور همچنان اسیر همان نسخههای سوخته و ناکارآمدی هستند که سالهاست بهعنوان «راه نجات» به ملت عرضه میشود؛ نسخههایی که هر بار نتیجهای جز تعلیق، عقبنشینی و افزایش تهدید نداشتهاند.
در این بیانیه، همان کلیدواژههای همیشگی و تکراری «مذاکره با آمریکا»، «تعلیق غنیسازی» و «آزادی زندانیان سیاسی» که در واقع زندانیان امنیتی و به تعبیری ستون پنجم دشمن در داخل هستند، بار دیگر بهعنوان راهحل بحران معرفی شده است. گویی حافظه تاریخی ملت ایران کوتاهتر از آن است که به یاد آورد در همین نقطه چه شکستهای تلخی تجربه شده است. فراموش کردهاند که آمریکا نه تنها در بزنگاه مذاکرات به تعهدات خود پایبند نماند؛ بلکه در همان روزهایی که سخن از تعامل و مذاکره به میان میآورد و دولت ایران نیز با حسن نیت در حال مذاکره بود، با تجاوز مستقیم، به همراه نیروی نیابتیاش اسرائیل کودککش، ایران را هدف حملات وحشیانه و ترور قرار داد.
در خصوص غنیسازی نیز تجربه روشن میگوید که غنیسازی هیچگاه مسئله اصلی آمریکا نبوده است. این تنها یک بهانه، یک تاکتیک فشار و اهرمی برای باز کردن راه به بزرگترین هدف آنهاست: از کار انداختن کامل توان دفاعی و موشکی ایران، و در نهایت، براندازی نظام جمهوری اسلامی.
باور به اینکه واشنگتن با مذاکره و حتی تعطیلی مراکز هستهای و موشکی ایران، دست از خصومت با ملت ما برخواهد داشت و تحریمهای ظالمانه را لغو خواهد کرد، سادهانگاری خطرناکی است که بارها در تاریخ انقلاب اسلامی ایران نقاب از چهرهاش افتاده است.
مذاکره با چنین دولتی که فلسفه سیاسی و راهبُرد امنیتیاش بر مهار، تضعیف و تغییر رژیمهای مستقل استوار است، معنایی جز سازش و تسلیم ندارد. پس آنان که امروز در قالب بیانیههای پر زرق و برق، پیام «مذاکره به هر قیمت» را ترویج میکنند، باید پاسخ دهند که هزینه امنیت، عزت و استقلال ایران را چه کسی باید بپردازد.
ملت ایران، ملتی آموخته از تجربههای تاریخ و هوشیار در برابر تکرار اشتباهات گذشته است. چنین ملت آگاهی به خوبی میداند که اقتدار ملی با نرمش یکجانبه به دست نمیآید؛ بلکه نیازمند ایستادگی و مقاومت در برابر زور، هوشیاری در برابر توطئهها و حفظ توانمندیهای راهبردی کشور است.