امام حسین علیه‌السلام:  اگر دنیا و مظاهر آن زیبا و دوست داشتنی به نظر می‌آید، پس خانه آخرت و بهشت خداوند خیلی بالاتر و زیباتر از آن است. (کشف الغمه، ج. ۲، ص. ۲۸) 

بصیرت‌افزایی یا وحدت‌شکنی؛ در حسرت و خسارتِ فقدان روایت‌پردازی

آزاده محمودیان

 

۱. در آغازین ساعات جنگ اسرائیل، گفتگوی رسانه‌ای نتانیاهو را در الجزیره دیدم. مخاطب اصلی او، مردم ایران بودند. او تأکید می‌کرد که برای نجات مردم ایران(!) و اسرائیل، چاره‌ای جز این عملیات نبوده و در این حمله فقط نظامیان و افرادی که به‌نوعی درگیر ساخت بمب اتمی هستند را هدف قرار داده است. بعدها کارشناسان غربی متعددی از نقشه سه‌ضلعی اسرائیل علیه ایران سخن می‌گفتند که یک ضلع اصلی آن بر دوش خود ایرانیان و علیه نظام بوده است. حسابی که اسرائیل بر روی بلاهت و به‌تبع آن همراهی برخی ایرانیان باز کرده بود، امر بی‌سابقه‌ای نبود. پیش‌تر و در اغتشاش‌های ۸۸ و ۹۸ نیز، شخص نتانیاهو بر روی سرمایه اجتماعی‌اش در ایران حساب می‌کرد؛ تا جایی که حتی نیروهای به اصطلاح «جنبش سبز» را بزرگ‌ترین سرمایه اسرائیل در ایران خواند. کار به جایی رسید که در ۱۴۰۱ و در اغتشاش زن زندگی آزادی، به زبان فارسی برای زنان ایرانی پیام فرستاد و آنان را دعوت به مقاومت علیه حکومت کرد. حمایت اسرائیل و شخص نتانیاهو از مکشفه‌ها، تهییج شبکه‌های صهیونی و ذوق‌وشوق عناصر معلوم‌الحالی چون مصی‌ علینژاد، در تحمیلی و خارجی بودن چالش بی‌حجابی، تردیدی باقی نگذاشته بود. اما بیش از همه تأکید رهبر انقلاب بر «حرام سیاسی» بودنِ کشف حجاب، تکلیف را بر همگان روشن کرد که این امر می‌تواند رخنه‌ای شود، برای ضربه به اساس حکومت.

۲. در این میان دستگاه‌های فرهنگی و در رأس آن، شورای‌عالی انقلاب فرهنگی که عهده‌دار اصلی وظیفه مقابله با این ناهنجاری فرهنگی بودند، صرفاً و دائماً بر طبل توخالی کار فرهنگی نواختند و در نیمه‌های راه ثابت کردند که «خرواری به خردلی» نمی‌ارزند و هیچ امیدی بدیشان نمی‌توان بست. در سویی دیگر، عدم موضع‌مندی و هم‌سخنی چهره‌های شاخص جبهه انقلاب نیز مزید بر علت بود. از میان ایشان، به تعداد انگشتان یک دست هم بر سر موضع شفاف رهبری نایستادند و تفسیر به ‌رأی‌ها را آغازیدند و توجیهات عقل ناقص را اولی به امر شریعت دیدند. پس باز دودستگی دیگری نیز در این آشفتگی دمیده شد. اما در جبهه مقابل، همه بر سر گذشتن از این حکم شریعت و امر ولایت متفق‌القول بودند. بیش از دو سال یکصدا «التهاب اکنون جامعه» را بهانه کردند تا ابلاغ قانون و اجرای امر الهی را به تأخیر بیندازند، و انداختند. البته در این مسیر بر کیفیت و کمیت کشف حجاب افزوده شد، و دشمن صهیونی که روی این مسئله حساب ویژه می‌کرد، دلگرم‌تر. سرانجام پس از روشن شدن بُعد اجتماعی حمله اسرائیل، سرّ «حرام سیاسی» بودن کشف حجاب آشکار شد. اگرچه محاسبات دشمن خام و غلط از آب درآمد؛ اما همزمان، روشن شد که دشمن چگونه از اواسط دهه نود، بذر بی‌حجابی را به‌عنوان یک اسلحه مرگبار در جامعه ایرانی کاشته، به طمع آنکه در موعد مقرر، ثمر آن را برداشت کند.
۳. اما، آنچه برای دشمن تأسف‌بارتر و برای جامعه ایران امیدوارکننده است، این معجزه عجیب است که حمله نظامی دشمن، همراه خود موجی از آگاهی را در دل مردم ایران ایجاد کرده است. با وجود سکوت سترگ رسانه‌ای و حتی پالس‌های تأییدکننده بی‌حجابی، بسیاری از مردان و زنان ایران، امروز فهمیده‌اند که کشف حجاب‌ها، کارکردی جز چراغ‌سبز به حمله نظامی دشمن نداشته است. اما این آگاهی، برای فراگیر شدن، نیاز به روایت‌پردازی رسانه‌ای دارد. در این روزها، جان‌ها، تشنه شنیدن و ادراک حقیقت هستند و آماده پذیرش و جبران اشتباه‌ها؛ اما همچنان دو سد بزرگ در مسیر این آگاهی و جبران وجود دارد. اول، روایت‌پردازی جریان لیبرال که در قدرت سیاسی هم «سخنگو»هایی دارد که انشاء‌های آنان را با صدای بلندتر از استوری‌ها و توئیت‌هایشان به گوش مردم برسانند و دوم، عناصر ناآگاه جریان انقلابی که در اکثریت مطلق هم قرار دارند و به دلیل عدم فهم دقیق کلام امام و رهبر انقلاب، توهم دارند که سخن گفتن از کج‌کاری‌ها و اشتباه‌های مردم، «وحدت‌شکنی» است. به لطف «تیزفهمی آنان» و «دیرفهمی اینان» فرصت طلایی ایجاد آگاهی و بصیرت و به‌تبع آن افزایش وحدت ملی از دست خواهد رفت.