امام حسین علیه‌السلام: حلم زینت انسان و وفا نشانه جوانمردی است.  «بحارالانوار، ج ۷۵، ص۱۲۲» 

بذر رسانه‌ای در ذهنیت ایرانی؛ از کشف حجاب تا ولنگاری

آزاده محمودیان

 

همین‌طور که این‌سو در انتظار بارش کار فرهنگی از آسمان نشسته، آن‌سو، حلقه دوم زنجیره‌ای را آغاز کرده که بسی از حلقه آغازین، مهلک‌تر است؛ پروژه‌ای که این‌بار جذّاب‌تر، تخصصی‌تر و خلّاقانه‌تر کلید خورده است. زنجیره‌ای که با مصی علی‌نژاد از «پوشش» آغاز شد، اکنون با پرستو صالحی به «رابطۀ جنسی» رسیده است. مشابهت‌های این دو مسیر، به‌نیکی مقصد واحد آن را هویدا نموده؛ ابزار هر دو، زن، چهره رسانه‌ای، ترک وطن کرده، با پشتیبانی حرفه‌ای رسانه که در دو سرمشق متنوّع، قطعات یک جورچین را تکمیل می‌کنند.

۱. مسئله کشف حجاب به‌عنوان بخشی از جورچین لیبرالیسم فرهنگی، قریب به ده سال فرصت داشته تا در خواب غفلت مسئولین، در تاروپود جامعه ایرانی رخنه کند. این توطئه هوشمندانه بر آن بود تا با اجرای ترفند قورباغه آب‌پز، به‌طور پلکانی جسارت اقدامی را که با عرف و دینِ جامعه در تضاد بود، به بدنه آن تزریق نماید. حلقه‌ها یکی پس از دیگری، با بسط مفاهیم ناظر بر بی‌حجابی، طراحی و اجرا می‌شد تا در سال ۱۴۰۱، زنجیره سروشکلی مشخص به‌خود گرفت. حلقه برهنگی بازیگران زن مهاجرت کرده، به‌مرور به حلقه‌های دیگری چون آزادی‌های یواشکی، چهارشنبه‌های سفید، دختران انقلاب و... پیوست و با تحرّکات دقیق و حرفه‌ای رسانه‌های آن‌سویی و به مدد ولنگاری فضای مجازی در این‌سو، زنجیره کشف حجاب با راهبری مصی علی‌نژاد، در افکار عمومی ترسیم شد. او و حامیان پشت‌صحنه‌اش بر اساس یک سناریوی قدرتمند، با ساخت خرده‌روایت‌های رسانه‌ای، بسترهای لازم برای تولید جسارت کشف حجاب و فراگیر شدن یک ساختارشکنی هنجارین را فراهم کرد. از اوایل دهه نود، به تحریص و تشویق او، دختران بی‌حجاب، فیلم‌های خود در واگن بانوان مترو و کوچه‌های بن‌بست را به مشاهده میلیونی می‌رساندند. این خرده‌روایت‌های ساده، بخشی از عملیات بزرگی بود که نامحسوس و تدریجی و موریانه‌وار پایه‌ها را سست نمود. اغتشاش ۱۴۰۱ آغاز نبود؛ بلکه انفجاری بود که «یواشکی» را به «علنی» مبدّل کرد و نجابت را چوب حراج زد. هرچند تلخ، باید پذیرفت که کشف حجاب یواشکیِ ۲۹ نفره، امروز درصد قابل اعتنایی از کوچه خیابان‌های ما را تصرّف کرده است و این عاقبت آشکارِ دستگاهی است که با وجود هشدارهای مکرّر در مکرّر رهبر انقلاب، اراده‌ای برای فهم قدرت رسانه ندارد و نمی‌داند رسانه چطور می‌تواند از «خرده‌روایت» ها، «کلان‌رویداد» بسازد.
۲. آنچه اجرا شد، پایان ماجرا نبود؛ بلکه اساساً بستری بود برای اجرای طرحی به‌مراتب خطرناک‌تر. آنچه پیش از این به نمایندگی مصی علی‌نژاد، روزنامه‌نگار ورشکسته، حجاب را در شهرها و روستاهای ایران هدف قرار داده بود، امروز به نمایندگی پرستو صالحی، بازیگر ورشکسته، سلامت روابط زناشویی و آرامش خانواده‌ها را هدف گرفته است. «عشق ابدی» نام یک مسابقه تلویزیونی یا به‌اصطلاح یک رئالیتی‌شو است که تا اکنون، چهارده قسمت آن به راهبری پرستو صالحی پخش شده است. در این نمایشِ پر رنگ‌ولعاب، با حضور جوانان ایرانی ساکن در ترکیه، یک‌یکِ ارزش‌های اخلاقیِ حوزه جنسیت درنوردیده و با معادل‌سازی‌های مفهومی، وارد چرخه بی‌اثری می‌شوند. سروشکلِ حضور این افراد، از همان ابتدا غلبه دغدغه جنسی بر هر چیز دیگر را فریاد می‌زند. زوجیت‌ها (کاپل‌شدن) با تأکید بر انتخاب زن است و اگر او نتواند انتخاب کند باید به انتخاب یکی از مردان تن دردهد. در میانه راه نیز پسر یا دختری جذّاب به گروه اضافه می‌شود تا معادلات شکل‌گرفته را بهم بزند و القا کند که با وجود انتخاب قبلی، می‌توان به انتخاب‌های دیگر هم فکر کرد. هدف نهایی هم کسب جایزه چند هزاردلاری است؛ جایزه‌ای که انگیزه تصاحب آن مجوز زیر پا گذاشتن هر هنجاری را صادر کرده است. عادی‌نمایی جایگزینی، روابط فوری، اختلاط، انتخاب‌های مکرر و متنوّع از یک جمع، روابط لمسی، شوخی‌های جنسی، آشکار شدن معادلات جنسی ذهنیِ افراد، پذیرش رجحان سلیقه جنسی بر اخلاق و... توانسته در هر قسمت خطوط قرمز را اندکی شل‌تر کند و عقب‌تر براند. سیل ساختارشکنی‌هایی که تلاش می‌شود پنهانی و در پس الفاظ اخلاقی و شعار غالبِ «سخت نگیرید»، عادی‌سازی شود، به‌خوبی نشان می‌دهد «تئوری تساهل» به‌جای متون سنگین آکادمیک، چگونه این‌بار در پس یک نمایش تلویزیونی، نسخه رسانه‌ای خود را بروز داده و همین‌طور که آقایان شورای‌عالی فرهنگی ما مشغول ویراست‌های چندم اسناد سیاستی خود هستند، این نسخه‌ها بدون هیچ نبرد و تقابلی، در آینده‌ای نزدیک، تکمیل خواهد شد و سنگر دیگری در جبهه فرهنگی انقلاب را درهم خواهد شکست.