روزی شخص ثروتمندی یک مَن انگور میخرد و به خدمتکار خود میگوید: انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و به سر کسب و کاری که داشته میرود. بعدازظهر که از کارش به خانه برمیگردد، به اهل و عیالش میگوید: لطفاً انگور را بیاور تا دور هم با بچهها انگور بخوریم. همسرش با خنده میگوید: من و فرزندانت همه انگورها را خوردیم، خیلی هم خوشمزه و شیرین بود... مرد با تعجب میگوید: تمامش را خوردید؟ زن لبخند دیگری میزند و میگوید: بله تمامش را...
نام لقمان در دو آیه از قرآن در همین سوره لقمان آمده است. در قرآن دلیل صریحی بر اینکه او پیامبر بوده است یا یک فرد حکیم، وجود ندارد؛ ولی لحن قرآن در مورد لقمان نشان میدهد که او پیامبر نبود؛ زیرا در مورد پیامبران معمولاً سخن از رسالت، دعوت به سوی توحید، مبارزه با شرک، انحرافات محیط، عدم مطالبه اجر و پاداش و نیز بشارت و انذار در برابر امتها دیده میشود، در حالی که در مورد لقمان، هیچیک از این مسائل بیان نشده و تنها اندرزهای او که به صورت خصوصی با فرزندش بیان شده (هر چند محتوای آن جنبه عمومی دارد) آمده است و این گواه بر این است که او تنها یک مرد حکیم بوده است.