اجمالا باید به این نکته توجه داشت که حجاب فینفسه برای مخالفان جمهوری اسلامی اهمیت ندارد؛ بلکه این بهانهای است تا تئوری براندازی خود را به انجام رسانند. تجربه تاریخی این امر را باید در قضیه آندلس دید:
1. حجاب در وهله اول و در ظاهر، شاید یک امر فقهی و اعتقادی به حساب بیاید که مربوط به بُعد شخصی افراد مسلمان است؛ اما حقیقت آن است که "حجاب" ظرفیت تحمل تبعات و آثار سیاسی و اجتماعی را در جامعه خواهد داشت. بررسی این ابعاد و بهکار گیری این ظرفیت له یا علیه حجاب، مسألهای است که مخالفان و موافقان حجاب به آن میپردازند.
2. از جمله کارکردها و پیامدهای حجاب، مربوط به موضوع خانواده و تضعیف یا تقویت بنیاد خانواده هاست. از این رو حجاب را نمیتوان به صورت تک بعدی نگریست. امروزه در سرتاسر عالم، موضوع اجتماعی حجاب و تأثیر آن بر جوامع بشری به قدری واضح است که میتوان تزلزل حجاب و به تبع آن عفاف در غرب را در چند معضل اشاره کرد. مهمترین آنها "تضعیف بنیاد خانواده" است. به هرحال پوشش در جامعه، نوعی تعیین موضع شخص و جامعه نسبت به افراد است و پر واضح خواهد بود که برهنگی، کنشی است که در سطح روابط اجتماعی با واکنشی روبهرو میشود. در این فضا، طبیعی است که خانواده و قلب تپنده آن، یعنی «زن» دچار چالشهای بسیاری خواهند شد که نتیجتا خانواده را به ضعف سوق میدهد.
3. افزایش جرایم جنسی در سطح جوامع به اصطلاح چشم و دل سیرهای غرب! یکی از آثار مرتبط با حجاب است. از معضلات وارده در جامعه غرب درباره حجاب، فقدان آرامش روحی و روانی افراد است. حجاب برای زن، موجب میشود آن دغدغه «مد» را به حاشیه براند. این به آن جهت است که در اسلام موضع زن به مثابه انسانی که رسالتی فراتر از جسم برای او مشخص شده و قرار نیست کل فکر و ذکرش در نوع جذابیت تن، خلاصه شود. این موضوعی است که مجنونِ سرکشی همچون ترامپِ قمارباز هم به آن معتقد است و گفته بود: «من هم اگر زن بودم حجاب به سر میکردم». از این رو این ادعای کلیشهای که از سوی برخی افراد مطرح میشود که در فضای آزاد در بحث پوشش، نوعی چشم و دل سیری در بین افراد را به دنبال خواهد داشت و دیگر آنان را به سمت آزار و اذیت جنسی نمیکشاند، باطل می شود. کافی است سری به محیط کشورهای غربی و آمارهای ارائه شده آنان بزنیم تا ببینیم این چشم و دل سیرها، چه وضع وحشتناکی در جرایم علیه زنان از جمله جرایم جنسی دارند.
4. در خصوص ایران، غرب به دنبال آندلسسازی است. واقعیت این است که حجاب فینفسه برای مخالفان جمهوری اسلامی اهمیت ندارد؛ بلکه آن بهانهای است تا با آن نظام جمهوری اسلامی را تضعیف یا براندازی کنند. سد محکم مقابل این طیف برای براندازی، حجاب است که اگر فروپاشد، پایههای نظام دومینووار، سقوط خواهند کرد. تجربه تاریخی این امر را باید در قضیه آندلس دید که با رواج بیبند و باری در پوشش، چنان اسلام را از صحنه اجتماع حذف کردند که انگار نه انگار زمانی این سرزمین اسلامی بوده است و در آن علما و دانشمندان بزرگی پرورش یافتند.