«ملاحظهکاری»، «همرنگی» و «طمعورزی» سه مانعِ «جامعهپردازی دینی»
18 اسفند, 1403 - 14:49dehghani
دکتر احمدحسین شریفی
فلسفه اصلی بعثت پیامبران و به تبع آن فلسفه وجودی حکومت اسلامی «اقامه دین» بوده است: «شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ» (شوری، ۱۳) در این آیه خدای متعال نام پیامبران اولی العزم را ذکر میکند و میفرماید علت تشریع احکامی که توسط این پنج پیامبر بزرگ الهی ابلاغ شده است: «اقامه»، «تحقق» و «نهادینهسازی» دین بوده است. اقامه دین و نهادینهسازی آن طبیعتاً کاری بسیار پیچیده و پرزحمت است و نیازمند انواعی از مجاهدتهای خالصانه و طولانیمدت هم هست. مهمترین شرط لازم برای این کار آن است که حاکمان و خواص جامعه و متصدیان امور جامعه اسلامی افرادی باشند که توانایی چنین کاری را داشته باشند. جامعه صالح، نیازمند انسان صالح است. امیرمؤمنان علیهالسلام در جملهای حکیمانه، با استفاده از ادات حصر «انّما» سه شرط لازم برای اقامهکنندگان دین را بیان میکند: انَّما یُقیمُ أَمْرَ اللَّهِ سُبْحانَهُ مَنْ لا یُصانِعُ وَ لا یُضارِعُ وَ لا یَتَّبِعُ الْمَطامِعَ.
در این جمله تأکید شده است که تنها و تنها کسانی میتوانند دین الهی و فرمان خدای سبحان را اقامه کنند و برپا دارند و در نهادینهسازی آن موفق باشند که سه ویژگی را نداشته باشند:
1. «اهل مصانعه نباشد»: شاید نتوان معادلی دقیق برای این واژه در زبان فارسی پیدا کرد. در مجموع میتوان گفت منظور از مصانعه یعنی ملاحظهکاری، سازشکاری، رودربایستی داشتن، اهل بده بستان بودن، رفیقبازی، مصلحتاندیشیهای سودجویانه، مداهنه، شیرهمالی کردن، ماستمالی کردن و به صورتسازی قناعت کردن.
2. «اهل مضارعه نباشد»: مضارعه یعنی مشابهت، تقلید و همرنگی با جماعت؛ یعنی اقامهکنندگان دین خدا، همرنگ جماعت نیستند؛ همچون عامه مردمانی که اهتمام چندانی به امر الهی ندارند، رفتار نمیکنند. طبیعتاً کسی میتواند در نهادینهسازی دین در جامعه موفق باشد که نه تنها ضعفها و کمبودها را بشناسد؛ بلکه خودش از آن نقصها و ضعفها مبرّا باشد. کسی میتواند جامعه را «اصلاح» کند که خودش «صالح» باشد. فردسازی، مقدم بر جامعهپردازی است.
3. «دنبال مطامع نباشد»: کسی که دنبال مطامع نفسانی و خواستههای دل خود باشد، هرگز نمیتواند دنبال اقامه امر خدا باشد؛ انسان طمعکار، یک برده ابدی است: «الطَّمَعُ رِقٌّ مُؤَبَّدٌ؛ طمع بردگی جاوید است.» و کسی که خود در غل و زنجیری جاودانه به بند کشیده شده است، هرگز نمیتواند غل و زنجیر از پای دیگران برکند. کسی که خود گرفتار هواهای حیوانی نفس خویش است، هرگز نمیتواند هوای امر خدا را داشته باشد!