نوشتههایی که برای فرهیختگان جامعه و اهل تحقیق نوشته میشود و «تخصصی» نام دارد، باید کاملاً روی اصول و موازین علمی باشد و از اتقان لازم در محتوا، تعابیر، ارجاعات و استدلالها برخوردار باشد؛ اما آنچه برای عموم نوشته میشود، مثلاً کتاب «سیاحت غرب» آقا نجفی قوچانی، باید زبان رایج روز را داشته باشد که قابل ارتباط و تفاهم با معاصرین است. اگر به آثار عمومی دانشمندانی همچون علامهی مجلسی، مرحوم نراقی، محدثّ قمی و… از زاویهی تناسب با شرایط عصر بنگریم، خواهیم دید که کتب آنان بهتناسب زمان، از روانترین، پختهترین و شیواترین نثرهای رایج روزگار خود بودهاند. مقالاتی که در نشریات و مجلات عمومی در این روزگار نوشته میشود، با مقالات نشریات علمی باید متفاوت باشد. سبکی که در صداوسیما (که یک رسانهی همگانی است) در نوشتهها و گفتارها استفاده میشود، باید هر چه راحتتر با عموم مخاطبان رابطه برقرار کند.
اگر نسل امروز، نوشتههای روان را میپسندند و میپذیرند، عرضهی معارف دینی برای عموم، باید متناسب با این خواست و اقبال عامه باشد. اینکه در حدیث حضرت رضا (علیهالسلام) میخوانیم «فان الناس لو علموا محاسن کلامنا لاتّبعونا»، امروز چگونه قابل تحقق است؟
چه شیوهای باید به کار گرفت که معارف اهلبیت (علیهم السلام)، به زبانی همهفهم و در سطحی گسترده و شیوهای جذاب و اثرگذار، در میان قشرهای وسیع راه یابد؟ «رواننویسی» یکی از شیوههای آن است، بهرهگیری از آرایههای ادبی و نگارش «نثر ادبی» و استفاده از «قالبهای هنری» که تأثیری ماندگارتر و گستردهتر دارد، شیوهی دیگری است. همان گونه که «ویترین آرایی» در عرضهی کالاهای مختلف و فروش اجناس، برای یک فروشنده نقشی تعیینکننده دارد، کیفیت ارائه و عرضهی معارف فکری اسلام نیز، نیازمند ویترین آرایی است، یعنی بهرهگیری از «قالبهای نو و مؤثر». دریغ است که ذخایر و نفایس دینی، در گنجینههای کتب تاریخ و حدیث و تفسیر بماند و به علت بهروز نبودن و عدم عرضهی شیوا، مهجور و متروک بماند.
کتاب «فیلسوفنماها» از آیتاللّه مکارم، «مناظرهی دکتر و پیر» از شهید هاشمینژاد، «داستان راستان» از شهید مطهری، از نمونههای موفقی به شمار میرود که با بهرهگیری از قلم شیوا و روان و امروزی، معارفی از دین به نسل کتابخوان امروز عرضه میکنند.