در تاریخ غرب، نژاد سفید همواره بر نژادهای رنگی، برتری داده میشد و "سیاهپوستان و سرخپوستان" مورد تحقیر، آزار و شکنجه قرار میگرفتند. متفکران غربی، همواره "نژاد" را عامل تعیینکننده خصوصیات اخلاقی و ذهنی افراد میدانستند و لذا غالب آنان، سیاهپوستان را از سفیدپوستان فروتر و مناسب برای بندگی، توصیف میکردند. افلاطون، حتی خون انسانها را بر مبنای رنگ پوست آنان، طبقهبندی میکرد! و ارسطو شاگرد وی نیز، بر برتری برخی نژادها بر برخی دیگر، صحه مینهاد! به اعتقاد وی بهحکم طبیعت، عدهای برای حاکم بودن و عدهای برای محکوم بودن و تحت حکومت قرارگرفتن، آفریده شدهاند و لذا وی بیعدالتی نسبت به کسانی را که بهحکم طبیعت برای فرمانبرداری تعیین شدهاند، ناروا نمیدانست! استدلالی که منتسکیو در حمایت از بردهداری و طبیعی جلوهدادن آن ارائه میکند، بر همین پایه استوار است. به اعتقاد وی، نمیتوان تصور کرد که آفریدگار عاقل، یک روح خوب را در یک تن سیاه جایداده باشد و حتی محال است بتوان باور کرد که سیاهان از جنس بشرند! او میگوید:
«این انسانهای موردبحث، از سرتاپا سیاهاند و بینی آنها بهقدری پهن است که تقریباً محال است با چنین منظرهای، دل آدم به حال این اشخاص بسوزد و نمیتوان این فکر را در ذهن رسوخ داد که آفریدگار عاقل، یک روح خوب در این تن به این سیاهی جایداده باشد. محال است ما فرض کنیم این اشخاص، از جنس بشرند؛ زیرا اگر فرض کنیم که آنها بشرند، باید گمان کنیم که خودمان مسیحی نیستیم ...! »
برایناساس، نژاد سرخپوستان آمریکایی که روزگاری ساکنان و صاحبان اصلی آمریکا بهحساب میآمدند، در طول تاریخ آمریکا، بهعنوان اقوامی بیتمدن و وحشی، مورد بیعدالتی و تبعیض قرار داشتهاند. مهاجران اولیه اروپایی به آمریکا، بهمحض ورود به این قاره، شروع به "کشتار وحشیانه سرخپوستان" کردند. جمعیت سرخپوستان که در ابتدای آشنایی مهاجران با آمریکا، اکثریت ساکنان آن سرزمین بودند، بر اثر ظلم و ستمهای تاریخی اقوام مهاجر، اکنون به اقلیتی در حدود6 درصد تبدیل شدهاند. رفتار وحشیانه آمریکاییان مهاجر با سرخپوستان در حالی است که آنان بر خلاف جوسازیهای تاریخی، ملتی بسیار نجیب و مهربان بودهاند.