آن وحدت کلمه که امام امت از روز اول مطرح کرد، وحدت کلمه در زیر پرچم قرآن و اسلام بود و نه در زیر پرچم مرقع و آلوده جمعی ماجراجو و جاهطلب بدون تعهد و بدون مسئولیت.
بخش چهارم
شما از کجای این نوشته دریافتهاید که وقایع سالهای 58 و 59 در ترکمن صحرا، بر محور اختلافات بین شیعه و سنی شکل گرفته؟!
آیا میتوانید مقالهها را یک بار دیگر مرور کنید تا آنچه را به نام تحریف و دروغ و تهمت و... به نویسنده نسبت دادهاید برایتان روشن شود، تا شاید از تند خوئیهایی که مکرراً در نوشتههایتان دیده میشود، کاسته شود.
آقای آراز عاشوری، به زعم خود «به دنبال تحریف آشکار حقایق تاریخی» از آن دوستان که لب فرو بسته و مهر سکوت زدهاند، گلایه کرده است. در اینجا برای رسیدن به حقیقت، از پیر غلام مکتب کمونیسم، آقای کیا نوری در کتاب «خاطرات نورالدین کیانوری» چنین میخوانیم:
«... کدام حزب کمونیستی میتواند در جامعهای که 95 تا 97 درصد آن تمایلات مذهبی و اغلب، تمایلات عمیق مذهبی دارند، تصور کند که بدون این نیروی عظیم میتواند انقلاب اجتماعی انجام دهد؟! مگر میتوان انقلاب را با هلیکوپتر و یا هواپیما وارد کرد! ... انقلاب کالا نیست ... انقلاب اجتماعی را باید خلق انجام دهد؛ یعنی دهقانان، کارگران، پیشهوران، روشنفکران اکثریت مطلق دین طبقات و اقشار مذهبی نیستند»
«با آشنا شدن مردم با مارکسیسم، یعنی هر قدر مردم با مارکسیسم بیشتر آشنا شدند، به همان اندازه فاصله مردم از این مکتب بیشتر و بیشتر شد.»
بلی: این همان مطلبی است که باید گفت «جائی که عقاب پر بریزد ...»
«تصورش را بکنید چه به سر انقلاب میآمد، اگر سرنوشت آن با شرکت امثال قاسملوها- رجویها رقم میخورد؟! آن وحدت کلمه که امام امت از روز اول مطرح کرد، وحدت کلمه در زیر پرچم قرآن و اسلام بود و نه در زیر پرچم مرقع و آلوده جمعی ماجراجو و جاهطلب بدون تعهد و بدون مسئولیت.»
آقای عاشوری! مردم لب فرو نبستهاند، بلکه آگاهانه با دریافت حقایق و شناخت مدعیان دروغین خلقها و ادعاهای واهی و بیپایه آنها مانند «انقلابیون کمونیست دشمنان سرسخت امپریالیسم؟؟ در برابر جهان و یگانه نیروئی هستند که در راه صحیح نابودی امپریالیسم را با مردم در میان میگذارند» (کار شماره 74) و از عوامفریبی آنهائیکه بعد از فروپاشی کاخ کمونیسم، سر بر آستان کاخ الیزه، کاخ باکینگهام و کاخ سفید نهادهاند و منتظر دریافت سهام خود از 40 میلیون دلار و اخیراً 75 میلیون دلار مصوبه کنگره آمریکا برای براندازی جمهوری اسلامی میباشند، دنبالهروی نخواهند کرد.
آقای آراز عاشوری (اگر نامتان مستعار نباشد) با اشاره به آیه شریفه 108سوره انعام (که خداوند انسان را از دشنام دادن به آنهایی که خدا را قبول ندارند منع کرده است) خواسته است «جم» را فحاش معرفی کند.
نگارنده: از خوانندگان عزیز و آنهائیکه صاحب انصاف و آزادگی هستند درخواست میکنم، چنانچه در مقالات 18و 19 اسفندماه 83 کیهان، نه تنها فحش و بلکه کلمهای که در آن از حیطه ادب خارج شده باشد، یادآور شوند، تا من گفتههای خود را از ضدانقلاب در هر گروه و سنخ، پس بگیرم و آنچه را به نام تحریف، دروغ، خلافگوئی و تهمت حتی دشمنی با ترکمنها را قبول کنم؛ ولی اگر انتظار این باشد، آمریکا و انگلیس و مزدوران داخلی آنها را، با تمام خیانتها و جنایتهای آشکار و نهانشان، طرفدار دموکراسی، دموکراتیک و یا طرفدار خلق و مستضعفان قرار دهم، این دیگر شدنی نیست.
یادآوری
قبل از اشاره به اسناد و مدارک در معرفی «دستهای نامرئی» لازم است که به نکتهای اشاره کنم. از دیر وقت چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب (با قطع شدن دستهای نامرئی)، شیعه و سنی در اقصی نقاط کشور، اعم از ترک و کرد، ترکمن، فارس و... با هم و در کنار هم برادروار، در جای جای کشور زندگی کرده و میکنند. کمتر اتفاق افتاده است که تعارض و تجاوز قومی و مذهبی و... در بین آنها دیده شود و این مایه کمال رشد یک ملت است که اقوام مختلف آن بتوانند با هم و در کنار هم زندگی کنند و جای شکرگزاری است و همچنین آنچه را که آتشافروزان وابسته به آمریکا و شوروی در گوشه و کنار میهناسلامی در جهت اختلافاندازی به وجود آوردند، با رهنمودهای رهبرکبیر امام (ره) در نطفه خفه شد و این نیز مایه افتخار و سرفرازی است.
دستهای نامرئی
دومین عاملی که باعث نگرانی بیش از حد وبلاگنویسهای سایت ترکمن صحرا و آتالار شده است، عبارت «دستهای نامرئی» است که در روزهای اولیه انقلاب تلاش کردند با آتشافروزی در منطقه، جنگ برادرکشی «شیعه و سنی» راه بیاندازند، و در سایت «آتالار» نوشته آقای آراز عاشوری، چنین آمده است: «آقای جم! برگفتههای خودتان کمی تامل کنید! آیا این «دستهای نامرئی» برای دامنزدن به اختلاف "شیعه و سنی" در بین نیروهای ترکمن است و یا باید آنها را در بین حامیان و تصویبکنندگان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (ملت ایران) که مبانی آن براساس تبعیض مذهبی بنا شده است، جستجو کرد ...»
آقای عاشوری تعمداً توجه نکرده است که آتشافروزی (حزب توده، چریکهای فدائی، منافقین و...) در روزهای اولیه انقلاب، یعنی قبل از 12/1/58 روزنظرخواهی برای جمهوری اسلامی، صورت گرفته است و در آن روزها هنوز قانون اساسی اسلامی ایران وجود نداشت، تا شما به خاطر تبعیضات آن جنگافروزی کنید!
خوشبختانه امروز نشان دادن «دستهای نامرئی» آشکار شده از پس پردههای اختلاف بیانداز و حکومت کن (انگلیسی) و یا به عبارت مایکل برانت (آمریکائی) معاون سابق سازمان سیا و عضو فعالبخش شیعهشناسی «تفرقه بیندازید و نابود کنید»
که در مقاله «آتش فتنه در گنبد چگونه خاموش شد» نیز آورده شده است، اینک استناد به شواهد و مدارک بسیار آسان و ساده شده است و میتوان دستهای نامرئی و آنچه در سالهای اولیه انقلاب وجود داشت را، در دو بخش جدا از هم را مورد بررسی قرار داد.
الف: عوامل ستادی
ب: عوامل اجرائی
که هرکدام جداگانه مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ادامه دارد ...