«اِعْلَمْ اَنَّهُ لاوَرَعَ اَنْفَعُ مِنْ تَجَنُّبِ مَحَارِمِ اللهِ وَ الْکَفِّ عَنْ اَذَی الْمُؤْمِنِ»   هیچ خویشتنداریای سودمندتر از دوری  از حرام و پرهیز از آزار مؤمنان نیست.  (فقه الرضا علیهالسلام / ص356)

فریادِ گنبدکاووس در آشفته‌بازار «رفقا»

دست‌های نامرئی اختلاف‌افکنی

آن وحدت کلمه که امام امت از روز اول مطرح کرد، وحدت کلمه در زیر پرچم قرآن و اسلام بود و نه در زیر پرچم مرقع و آلوده جمعی ماجراجو و جاه‏طلب بدون تعهد و بدون مسئولیت.

بخش چهارم

شما از کجای این نوشته دریافته‏اید که وقایع سالهای 58 و 59 در ترکمن صحرا، بر محور اختلافات بین شیعه و سنی شکل گرفته؟!

آیا می‏توانید مقاله‏ها را یک بار دیگر مرور کنید تا آنچه را به نام تحریف و دروغ و تهمت و... به نویسنده نسبت داده‏اید برایتان روشن شود، تا شاید از تند خوئی‏هایی که مکرراً در نوشته‏هایتان دیده می‏شود، کاسته شود.
آقای آراز عاشوری، به زعم خود «به دنبال تحریف آشکار حقایق تاریخی» از آن دوستان که لب فرو بسته و مهر سکوت زده‏اند، گلایه کرده است. در اینجا برای رسیدن به حقیقت، از پیر غلام مکتب کمونیسم، آقای کیا نوری در کتاب «خاطرات نورالدین کیانوری» چنین می‏خوانیم:
 «... کدام حزب کمونیستی می‏تواند در جامعه‏ای که 95 تا 97 درصد آن تمایلات مذهبی و اغلب، تمایلات عمیق مذهبی دارند، تصور کند که بدون این نیروی عظیم می‏تواند انقلاب اجتماعی انجام دهد؟! مگر می‏توان انقلاب را با هلیکوپتر و یا هواپیما وارد کرد! ... انقلاب کالا نیست ... انقلاب اجتماعی را باید خلق انجام دهد؛ یعنی دهقانان، کارگران، پیشه‏وران، روشنفکران اکثریت مطلق دین طبقات و اقشار مذهبی نیستند»
«با آشنا شدن مردم با مارکسیسم، یعنی هر قدر مردم با مارکسیسم بیشتر آشنا شدند، به همان اندازه فاصله مردم از این مکتب بیشتر و بیشتر شد.»
بلی: این همان مطلبی است که باید گفت «جائی که عقاب پر بریزد ...»
«تصورش را بکنید چه به سر انقلاب می‏آمد، اگر سرنوشت آن با شرکت امثال قاسملوها- رجوی‏ها رقم می‌خورد؟! آن وحدت کلمه که امام امت از روز اول مطرح کرد، وحدت کلمه در زیر پرچم قرآن و اسلام بود و نه در زیر پرچم مرقع و آلوده جمعی ماجراجو و جاه‏طلب بدون تعهد و بدون مسئولیت.»
آقای عاشوری! مردم لب فرو نبسته‏اند، بلکه آگاهانه با دریافت حقایق و شناخت مدعیان دروغین خلق‌ها و ادعاهای واهی و بی‏پایه آن‌ها مانند «انقلابیون کمونیست دشمنان سرسخت امپریالیسم؟؟ در برابر جهان و یگانه نیروئی هستند که در راه صحیح نابودی امپریالیسم را با مردم در میان می‏گذارند»  (کار شماره 74) و از عوامفریبی آنهائیکه بعد از فروپاشی کاخ کمونیسم، سر بر آستان کاخ الیزه، کاخ باکینگهام و کاخ سفید نهاده‏اند و منتظر دریافت سهام خود از 40 میلیون دلار و اخیراً 75 میلیون دلار مصوبه کنگره آمریکا برای براندازی جمهوری اسلامی می‏باشند، دنباله‏روی نخواهند کرد.
آقای آراز عاشوری (اگر نامتان مستعار نباشد) با اشاره به آیه شریفه 108سوره انعام (که خداوند انسان را از دشنام دادن به آنهایی که خدا را قبول ندارند منع کرده است) خواسته است «جم» را فحاش معرفی کند.
نگارنده: از خوانندگان عزیز و آنهائیکه صاحب انصاف و آزادگی هستند درخواست می‏کنم، چنانچه در مقالات 18و 19 اسفندماه 83 کیهان، نه تنها فحش و بلکه کلمه‏ای که در آن از حیطه ادب خارج شده باشد، یادآور شوند،  تا من گفته‏های خود را از ضدانقلاب در هر گروه و سنخ، پس بگیرم و آنچه را به نام تحریف، دروغ، خلاف‏گوئی و تهمت حتی دشمنی با ترکمن‏ها را قبول کنم؛ ولی اگر انتظار این باشد، آمریکا و انگلیس و مزدوران داخلی آنها را، با تمام خیانت‌ها و جنایت‌های آشکار و نهانشان، طرفدار دموکراسی، دموکراتیک و یا طرفدار خلق و مستضعفان قرار دهم، این دیگر شدنی نیست.
 یادآوری
 قبل از اشاره به اسناد و مدارک در معرفی «دستهای نامرئی» لازم است که به نکته‏ای اشاره کنم. از دیر وقت چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب (با قطع شدن دستهای نامرئی)، شیعه و سنی در اقصی نقاط کشور، اعم از ترک و کرد، ترکمن، فارس و... با  هم و در کنار هم برادروار،  در جای جای کشور زندگی کرده و می‏کنند. کمتر اتفاق  افتاده است که تعارض و تجاوز قومی و مذهبی و... در بین آنها دیده شود و این مایه کمال رشد یک ملت است که اقوام مختلف آن بتوانند با هم و در کنار هم زندگی کنند و جای شکرگزاری است و هم‏چنین آنچه را که آتش‏افروزان وابسته به آمریکا و شوروی  در گوشه و کنار میهن‏اسلامی در جهت اختلاف‏اندازی به وجود آوردند، با رهنمودهای رهبرکبیر امام (ره) در نطفه خفه شد و این نیز مایه افتخار و سرفرازی است.
دستهای نامرئی
دومین عاملی که باعث نگرانی بیش از حد وبلاگ‌نویس‌های سایت ترکمن صحرا و آتالار شده است، عبارت «دستهای نامرئی» است که در روزهای  اولیه انقلاب  تلاش کردند با آتش‏افروزی در منطقه، جنگ برادرکشی «شیعه و سنی» راه بیاندازند، و در سایت «آتالار» نوشته آقای  آراز عاشوری، چنین آمده است: «آقای جم! برگفته‏های خودتان کمی تامل کنید! آیا این «دستهای نامرئی» برای دامن‏زدن به اختلاف "شیعه و سنی" در بین نیروهای ترکمن است و یا باید آنها را در بین حامیان و تصویب‏کنندگان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (ملت ایران) که مبانی آن براساس تبعیض مذهبی بنا شده است، جستجو کرد ...» 
 آقای عاشوری تعمداً توجه نکرده است که آتش‏افروزی (حزب توده، چریکهای فدائی، منافقین و...) در روزهای اولیه انقلاب، یعنی قبل از 12/1/58 روزنظرخواهی برای جمهوری اسلامی، صورت گرفته است و در آن روزها هنوز قانون اساسی اسلامی ایران وجود نداشت، تا شما به خاطر تبعیضات آن جنگ‏افروزی کنید! 
خوشبختانه امروز نشان دادن «دستهای نامرئی» آشکار  شده از پس پرده‏های اختلاف بیانداز  و حکومت کن (انگلیسی) و یا به عبارت مایکل برانت (آمریکائی) معاون سابق سازمان سیا و عضو فعال‏بخش شیعه‏شناسی «تفرقه بیندازید و نابود کنید» 
که در مقاله «آتش فتنه در گنبد چگونه خاموش شد» نیز آورده شده است، اینک استناد به شواهد و مدارک بسیار آسان و ساده شده است و می‌توان دستهای نامرئی و آنچه در سالهای اولیه انقلاب وجود داشت را، در دو بخش جدا از هم را مورد بررسی قرار داد.
 الف: عوامل ستادی 
 ب: عوامل اجرائی 
که هرکدام جداگانه مورد بررسی قرار خواهد گرفت. ادامه دارد ...