بین ژوئیه 1940 و سپتامبر 1948 سه عمارت باشکوه در قلب لندن، پایگاه یکی از محرمانهترین تشکیلات نظامی انگلیس بود: دفتر مرکز بازجویی مشروح در لندن، معروف به قفس لندن.
قفس لندن را MI19 بخشی از دفتر جنگ که مسئول گردآوری اطلاعات از اسرای جنگی دشمن بود، اداره میکرد.
سالها بعد تونی وایتهد، روانپزشک، در خاطرات خود نوشت که وقتی سرباز جوانی بود، روزی برای تحویل یک گروهبان سرکش اس اس، به قفس به آنجا رفته بود که یک افسر نیروی دریایی آلمان در لباس فرم بر روی دست و پاهایش میبیند که مشغول تمیز کردن زمین است. با دیدن این صحنه خشکش میزند. یک نگهبان درشتاندام نیز در کنار آن افسر ایستاده بود و یک پایش را روی کمر او گذاشته بود و سیگار میکشید. وقتی وایتهد سه روز بعد برای تحویل گرفتن زندانی خود دوباره به آنجا رفت، دید که آن مرد به شدت در خود فرو رفته است و به ندرت سرش را بالا میآورد و وی را "قربان" خطاب میکرد. وی مینویسد: "واقعاً نمیدانم در قفس لندن چه بلایی بر سر او آورده بودند."
گاردین پس از بررسی هزاران سند در آرشیوهای ملی و نیز آرشیوهای کمیته بینالملل صلیب سرخ در ژنو، به اسرار پشت پرده در رابطه با طرز برخورد با این زندانی و بسیاری زندانیان دیگر مانند او دست یافته است.
یکی از استفادههایی که از قفس لندن میشد، یک مرکز شکنجه بود که در آن تعداد بسیار زیادی از افسران و سربازان آلمانی در معرض بدرفتاری نظاممند قرار میگرفتند. در کل 3573 نفر پایشان به این قفس باز شده، و بیش از هزار تن از آنها متقاعد شدهاند که درباره جرایم جنگی اطلاعات خود را اعلام کنند. وحشیگری در برخورد با زندانیان با آغاز جنگ پایان نیافت. تعدادی غیرنظامی آلمان نیز به این زندانیان که تا سال 1948 مورد بازجویی قرار میگرفتند پیوستند.