جعفر بن ابیطالب پس از بازگشت از حبشه، در کنار آن حضرت و در جمع یاران رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) آماده هرگونه فداکاری در راه اسلام بود. یکی دو سال گذشت. نمایندگانی را که پیامبر برای دعوت و تبلیغ اسلام به منطقه «موته» در شمال حجاز و در مرز شام فرستاده بودند، در دو نوبت مورد هجوم مخالفان قرار گرفتند و با وضعی فجیع به شهادت رسیدند. یکی از آنان که جان سالم به در برده بود، خود را به مدینه رساند و اخبار را به پیامبر گزارش داد. رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) آمادهباش دادند و هزاران نفر برای جهاد آماده شدند. جنگ موته در سال هشتم هجری رخ داد. پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در این اعزام، جعفر بن ابیطالب را فرمانده اول تعیین کردند و از همه خواست که تحت فرمان او باشند و از وی اطاعت کنند و اگر شهید شد، «زید بن حارثه» فرمانده باشد، و اگر او هم شهید شد، «عبدالله بن رواحه». مسلمانان مجاهد، تحت فرمان جعفر به منطقه نبرد اعزام شدند. نبرد سختی میان مسلمانان و دشمنان پیش آمد؛ نبردی که تجلیگاه ایمان و اخلاص و شجاعت مردان الهی بود. جعفر بن ابیطالب، هم فرماندهی میکرد و هم میجنگید. از جمله رجزها و شعارهای رزمی او در نبرد این بود: «خوشحالم که بهشتِ موعود و پر نعمت و پاکیزه برایم نزدیک شده و عذاب مردم روم هم نزدیک گشته است؛ مردمی کافر و فرومایه. مصمّم هستم که در نبرد با آنان، ضربتهای خود را بر آنها فرود آورم.» (سیره ابن هشام، ج ۲، ص ۳۷۸؛ اعیان الشیعه، ج ۴، ص ۱۲۴) صحنه حماسه و نبرد، گرم بود و جعفر سخت مبارزه میکرد. سرانجام چون خود را در آستانه شهادت دید، از اسب پیاده شد و با تیغ بُرّان پیاده به جنگ با سپاه دشمن پرداخت و همه تلاش وی آن بود که پرچم را افراشته بدارد و انسجام نیروهای خود را حفظ کند. ادامه دارد...