کمالالدین ابوالعطا محمود بن علی بن محمود معروف به خواجوی کرمانی که سال تولد او را از سال ۶۶۹ تا ۶۸۹ گفتهاند. او در کرمان به دنیا آمد. ریاضیات و طب و برخی علوم دیگر را میدانست. در قصیده، غزل و مثنوی بسیار توانا بوده است. به خواجو «نخلبند شاعران» میگویند. دیوان او به دو بخش صنایعالکمال و بدایعالجمال تقسیم میشود که شامل غزل، قصیده، مسمط، ترکیببند، ترجیعبند، رباعی، قطعه و مستزاد است. خواجوی کرمانی نیز یکی از ارادتمندان به اهلبیت بوده و خود را مادح آلحیدر میداند. یکی از اشعار عاشورایی خواجو را در ادامه میآورم:
آن گوشوار عرش که گردون جوهری
با دامنی پر از گهرش بود مشتری
درویش ملکبخش و جهاندار خرقهپوش
خسرو نشان صوفی و سلطان حیدری
در صورتش مبین و در سیرتش مبین
انوار ایزدی و صفات پیمبری
در بحر شرع و لؤلؤی شهوار و همچو بحر
در خویش غرق گشته ز پاکیزهگوهری
اقرار کرد حر یزیدش به بندگی
خط باز داده روح امینش به چاکری
لب خشک و دیده تر شده از تشنگی هلاک
و آنگه طفیل خاک درش خشکی و تری
از کربلا بدو همه کرب و بلا رسید
آری همین نتیجه دهد ملکپروری
ابیات این شعر، محکم است. برخی از مصراعهای این شعر، واژههایی را در بردارند که به طور مستقیم مخاطب را به سمت خاندان اهلبیت و امام حسین علیهمالسلام سوق میدهد. مثلاً واژههایی مثل (سلطان حیدری، صفات پیمبری، حر یزیدش، تشنگی، کرب و بلا). همچنین ابیاتی وجود دارد که به طور غیرمستقیم به این امر اشاره میکند.