کلمه «منافق» به طور خلاصه یعنی دو رو، یعنی مردمی که متظاهر به اسلامند؛ ولی در باطن ایمان ندارند، ظاهرشان به شکلی است و باطنشان به شکل دیگر. لحن قرآن مجید درباره منافقین فوقالعاده شدید است و در سورههای متعدد از منافقین یاد کرده و به شدت با آنها مبارزه کرده است و مسلمین را متوجه میکند که از خطر منافقین غافل نمانند.
حتی تعبیری در همین سوره هست - و شبیه این در جاهای دیگر هم پیدا میشود - که بزرگترین اعلام خطرهاست درباره منافقین. تعبیر در آیه چهارم است :هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ. جملاتی نظیر «هُمُ الْعَدُوُّ» در تعبیرات عربی علامت حصر است. ضمیر «هُمْ» را در این موارد میگویند ضمیر حصر: تنها آنها هستند دشمنان حقیقی. این تعبیر خیلی عجیب است.
در شرایطی که پیغمبر دارند با مشرکین قریش یعنی با امثال ابوسفیان در میدان جنگ رو در رو مبارزه میکنند و شمشیر به روی یکدیگر کشیدهاند و در حالی که با یهود هم به آن شکلی که در سورههای پیش خواندیم یک مبارزه رو در رویی در کار است و اسلام چنان دشمنانی در مقابل خود دارد، در عین حال قرآن درباره این دشمنهای داخلی یعنی متظاهرین به اسلام و مبطنین کفر که تظاهر میکنند به اسلام؛ ولی باطنشان کفر است میگوید: اصلاً دشمن یعنی اینها؛ یعنی اینها خطرشان خیلی بالاتر است از آنها. بعد باز راجع به این قضیه صحبت میکنیم.
پس کلمه «منافق» به طور خلاصه یعنی دو رو، کسی که از نظر اسلامیت دو روست، یک روکش اسلامی و یک پوشش اسلامی برای خودش درست کرده است، در صورتی که در باطن، منویاتش همان منویات غیر مسلمانهاست.