امام حسین علیه‌السلام:  اگر دنیا و مظاهر آن زیبا و دوست داشتنی به نظر می‌آید، پس خانه آخرت و بهشت خداوند خیلی بالاتر و زیباتر از آن است. (کشف الغمه، ج. ۲، ص. ۲۸) 

کشاندن اختلافات داخلی به مجامع بین‌المللی، چرا؟!

محمد ملک‌زاده   

 

در نشست ویژه اجلاس داووس، آقای محمدجواد ظریف، معاون غیرقانونی رئیس‌جمهور در گفتگویی با فرید زکریا، به بررسی مسائل راهبردی ایران و موضوعات مهم منطقه‌ای و بین‌المللی پرداخت. اگرچه ایشان در این مصاحبه به نکات خوبی هم درباره زنده بودن جبهه مقاومت و ادامه حمایت ایران از مبارزات مردم فلسطین در دفاع از حق حاکمیتشان ابراز داشت که جای تقدیر دارد؛ اما جدا از این موضوع، به نکات دیگری هم پرداخت که محل تامل است و فرصتی را برای سوءاستفاده بیگانگان فراهم ساخت که در این وجیزه به اهم آنها اشاره می‌شود.

پیش از هر چیز باید به این نکته اشاره کرد که آقای ظریف در این اجلاس به طرح مسائلی پرداخت که داخلی است و نباید آنها را در صحنه بین‌المللی مطرح می‌کرد. باید از آقای ظریف پرسید گزارش اتفاقات و اختلافات داخلی به دشمنان جمهوری اسلامی، با چه هدف و مقصودی انجام می‌گیرد؟ ایشان در سال 99 در صحن علنی مجلس اعلام کرد: «من هیچگاه مسائل داخل ایران را به خارج از کشور نبردم!» در حالی که بررسی اجمالی سابقه گذشته و حال ظریف، خلاف این را نشان می‌دهد. ایشان بارها مسائل داخلی کشور را به عرصه بین المللی کشانده است.
ظریف یکبار در جریان مذاکرات سعدآباد در دیدار با البرادعی، رئیس اسبق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در سال۸۳ درباره آثار و تبعات شکست مذاکرات خود با طرف‌های غربی گفت: «بسیاری از کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری (سال ۸۴) از شکست مذاکرات ما سود می‌برند. آنها موفقیتی در این گفتگوها نمی‌بینند، از طرفی آنها آدم‌های پرنفوذی هم هستند. اعتبار اروپایی‌ها و مذاکره‌کنندگان ایرانی هر دو در ایران از دست رفته است. این تنها مشکل اعتماد به آنها نبود؛ این مشکل اعتماد به جبهه ما هم بود» و به این طریق عملاً برای پیروزی جناح خود در انتخابات دست به دامان غرب شد و تلاش کرد غرب را متقاعد کند جهت پیروزی جناح اصلاحات، مذاکرات را به نتیجه رسانند.
- بار دیگر مربوط به اظهارات عجیب ظریف در شورای روابط خارجی آمریکا در شهریور ۱۳۹۳ است که با لحنی ملتمسانه از آمریکاییان خواست تلاش اصلاح‌طلبان برای تعامل با غرب را نابود نکنند و الا ممکن است در ایران دولتی سرکار آید که موافق تغییر در فضای سیاست خارجی و تعامل با غرب نیست. در واقع با این اظهارات، خواست غرب را متقاعد کند با پذیرش توافق برجام، به پیروزی جناح اصلاحات کمک کنند! در راستای این اظهارات نسنجیده بود که جان کری، وزیر خارجه اسبق آمریکا در شورای روابط خارجی آن کشور گفت: «دوستان! اگر به توافق پشت کنیم، یک پیام بزرگ به افراطی‌ها در ایران می‌فرستیم. چه کسی می‌داند در این صورت انتخابات (مجلس) چه می‌شود؛ اما روحانی و ظریف که خود را در مذاکره با غرب به خطر انداختند، به نظرم به دردسر جدی می‌افتند».
این بار هم در سال ۱۴۰۳ در اجلاس داووس جناب ظریف بار دیگر مسائل و اختلافات میان سیاستمداران در داخل کشور را به صحنه بین‌المللی کشاند و در واقع باز از این فرصت برای نقد سیاست‌های داخلی و حمله به رقبا استفاده کرد. این‌گونه اظهارنظرها به بیگانگان همواره فرصتی داده است تا از اختلافات داخلی ایران برخلاف منافع ملی بهره‌برداری کنند و ایران نتواند سیاست‌های خود را با یکپارچگی و انسجام در عرصه بین‌الملل پیش ببرد؛ بنابراین طرح این نوع مسائل در نشست‌های بین‌المللی، نتیجه‌ای جز تضعیف حاکمیت و خدشه‌دار کردن تصویر کشور در عرصه بین‌المللی ندارند.
نکته دیگری که در سخنان آقای ظریف قابل تامل است، بحث ایشان درباره حجاب بود. معاون غیرقانونی رئیس‌جمهور در اجلاس داووس با افتخار اعلام کرد: اگر در خیابان‌های تهران قدم بزنید، می‌بینید که برخی خانم‌ها حجاب بر سر ندارند و علی‌رغم اینکه این اقدام غیرقانونی است؛ اما دولت تصمیم گرفته است که به زنان فشار وارد نکند. این وعده‌ای بود که پزشکیان داد و این وعده با تلاش آقای پزشکیان در حال اجراست! اینکه آقای ظریف در عرصه بین‌الملل با افتخار گزارش گسترش بی‌حجابی در ایران را اعلام کند، آن هم با حمایت دولت منتخب مردم که در پیشگاه خدا و ملت سوگند خورده حافظ قانون رسمی کشور باشد، چه افتخاری دارد؟! اگر حجاب در ایران یک امر قانونی است که هست و خود ایشان هم به آن تصریح می‌کند، آیا اعلام عدم پایبندی دولت به قانون به معنای نقض مضاعف قانون ایران نیست؟ شایسته بود ایشان به جای اینکه این نقض صریح قانون را از دستاوردهای دولت جدید معرفی کند، از مجری که در سخنانی مداخله‌جویانه خود، سرکردن روسری را نقض حقوق زنان توصیف کرد، می‌پرسید: اگر به راستی حقوق زنان برای غرب اهمیت داشت؛ چرا درباره کشتار ده‌ها هزار زن و کودک در غزه سکوت کرده و بلکه از رژیم صهیونیستی با تمام توان حمایت نموده‌اند؟! آیا قانونی بودن حجاب در ایران، مخالف حقوق زنان است؛ اما حمایت غرب از قتل‌عام بیش از 30 هزار زن و کودک در غزه، نقض حقوق زنان و کودکان نیست؟!
نکته قابل تامل دیگر در سخنان آقای ظریف، تکرار توهم سایه جنگ بر سر ایران در صورت انتخاب شدن فردی غیر از آقای پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری است. ادعایی که این جریان بارها از آن برای ترساندن مردم در انتخابات و رای آوری خود استفاده نموده‌اند. این بار نیز آقای ظریف ادعا کرد اگر آقای پزشکیان انتخاب نمی‌شد، ممکن بود هم‌اینک جنگ بزرگی در منطقه در جریان باشد! در حالی که واقعیت‌ها نشان داده که این ادعا توهمی بیش نبوده است. خطر وقوع جنگ زمانی بر سر ملت ایران سایه خواهد افکند که دشمن اطمینان خاطر پیدا کند ایران توانمندی کافی برای دفاع از خود ندارد. یعنی سیاستی که اتفاقاً همین جریان بارها تلاش نموده‌اند با طرح مسائلی مانند مذاکره بر سر توانمندی دفاعی و نفوذ منطقه‌ای ایران، بر سر آن با دشمنان ملت ایران مصالحه کنند! فراموش نکنیم یکی از تبلیغات انتخاباتی آقای روحانی در دور دوم پس از امضای قرارداد خسارت‌بار برجام، مذاکره بر سر مسائل موشکی، نفوذ منطقه‌ای و دیگر مسائل مورد اختلاف غرب با ایران بود! سخنان هولناکی که در صورت تحقق آن، وضعیت ایران معلوم نبود اکنون بهتر از سوریه و افغانستان باشد؛ ولی با هوشیاری و درایت رهبر معظم انقلاب این اتفاق نیفتاد و سایه جنگ از سر ایران کنار رفت؛ بنابراین جا دارد به جناب آقای ظریف توصیه کرد به جای طرح این مسائل تکراری و زیانبار در مجامع بین‌المللی، به قانون مصوب کشور پایبند بماند و از سمتی که در آن جایگاهی ندارد، استعفا دهد