تحولات دو دهه اخیر در نظام بینالملل، بهویژه پس از ناکامی پروژههای مداخلهگرایانه آمریکا در غرب آسیا، نشانگر آغاز فرایند تعدیل هژمونی ایالات متحده در ابعاد سیاسی، نظامی و گفتمانی است. کاهش قدرت اقناعی واشنگتن در نظم لیبرال، افزایش بازیگران غیردولتی و احیای قدرتهای بومی، موجب شکلگیری وضعیت جدیدی از موازنه نسبی قدرت در این منطقه راهبردی شده است. این دگرگونی صرفاً کاهش نفوذ یا حضور نظامی آمریکا نیست؛ بلکه بیانگر گذار از هژمونی تکصدایی به چندمرکزی گفتمانی است که در آن مفاهیمی چون امنیت، مشروعیت و قدرت نرم بازتولید میشوند.
۱۳ آبان، در حافظه ملت ایران، نقطه اشتراک سه ضربه کاری به استکبار جهانی است. این روز، تجلی یک گفتمان مستمر مبارزاتی است که ریشههای عمیق در تاریخ معاصر ایران دارد. این سه رخداد، بهمثابه سه فصل یک کتاباند که سیر منطقی مبارزه ملت ایران را ترسیم میکنند: فصل نخست، «نه به وابستگی»؛ فصل دوم، «نه به استبداد»؛ فصل سوم، «نه به سلطه جهانی».
۱ . تبعید امام خمینی (ره) و اعتراض به کاپیتولاسیون در ۱۳ آبان ۱۳۴۳
پس از تجربه شکستخورده برجام و آشکار شدن بیاعتباری وعدههای غرب، دکتر ظریف این بار در مسیری تازه گام برداشته است؛ مسیری که میکوشد میان «موشک و مردم» دوگانهای کاذب بسازد، چنانکه گویی اقتدار دفاعی ایران، در برابر رفاه عمومی قرار دارد. این روایت تنها میتواند از یک ذهن خسته از سیاست مقاومت در برابر ظلم و قلدری ناشی شود؛ ذهنی که هنوز باور ندارد امنیت و معیشت دو روی یک سکّهاند، نه دو قطب متقابل.
اظهارنظر اخیر محمدرضا باهنر مبنی بر «حذف الزام قانونی حجاب» موجی از واکنشها را برانگیخت؛ واکنشهایی که از مغایرت این سخن با سیاست و شرع تا نگرانی از اثرات آن بر انسجام فرهنگی را در بر میگیرد. وقتی یکی از چهرههای باسابقه نظام از «عدم پیگیری قانونی حجاب» سخن میگوید، پرسش اصلی این است که این پیام تا چه اندازه به تضعیف سیاستهای کلان نظام یا تقویت گفتمان دشمن تعبیر میشود. در حاشیه این اظهارنظر نکاتی قابل تأمل است:
روحانیون با سخنرانی، وعظ و تبلیغ، جوانان را به حضور در جبههها تشویق میکردند. بعلاوه، حضور روحانیت در این عرصه موجب مشروعیتبخشی به دفاع بود. روحانیت انقلابی و آگاه، با استناد به مبانی فقهی مثل وجوب دفاع از اسلام و سرزمین مسلمانان، مقاومت را وظیفه شرعی معرفی کردند و مردم مسلمان نیز برای انجام وظیفه خود، جبهه را پشتیبانی میکردند.
با اقدام اخیر برخی کشورهای اروپایی برای فعالسازی «مکانیسم ماشه»، پرونده یکی از پرهزینهترین بندهای برجام در نهایت به مرحله اجرایی رسید. این رخداد، یادآور خطای راهبردی مذاکرهکنندگان دولت یازدهم و دوازدهم است که بیتوجه به پیامدهای آن و یا از روی حسن نیت به آمریکا و اروپا، بند یادشده را پذیرفتند؛ بندی که از همان ابتدا آشکار بود با کمترین بهانه، امکان بازگشت قطعنامههای شورای امنیت و تحریمهای پیشین علیه ایران را در اختیار طرف مقابل میگذارد.