امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

پیمان عقبه

 اکبر مظفری

 

- سلام بفرمایید.
- حاج آقا «پیمان عقَبه» چه پیمانی است؟ 
- پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) در موسم حج با شش نفر از قبیله «خزرج» ملاقات نمودند و به آن‌ها فرمودند: آیا شما با یهود هم‌پیمانید؟ گفتند: بله. فرمودند: بنشینید تا با شما سخن بگویم! آنان نشستند و سخنان پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) را به همراه آیاتی چند از قرآن کریم شنیدند و به قدری تحت تاثیر قرار گرفتند که در همان مجلس ایمان آوردند.
- منظور از پیمان عقبه همین است؟
- نه. این شش نفر فعالیت پیگیری برای انتشار اسلام، در میان مردم مدینه آغاز کردند تا آنجا که خانه‌ای باقی نماند که سخن از پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در آن نباشد. تبلیغات پیگیر این شش نفر سبب شد که گروهی از مردم مدینه به آئین توحید گرویدند و در سال دوازدهم بعثت، دوازده نفر از مدینه حرکت کرده و با رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) در «عقبه»؛ گردنه‌ای نزدیک «منی» ملاقات نمودند و نخستین پیمان اسلامی را بستند که به اولین پیمان عقبه شهرت یافت.
- مفاد پیمان عقبه اول چه بود؟
- طبق این پیمان، آن‌ها پس از پذیرش اسلام موظف شدند که به خدا شرک نورزند، دزدی و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، به یکدیگر تهمت نزنند، کار زشت انجام ندهند و در کارهای نیک نافرمانی نکنند. این پیمان به «بیعة النساء» نیز نامیده شده است، چون پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) در فتح مکه از زنان نیز به این ترتیب بیعت گرفت. پس از بستن پیمان، این دوازده نفر با دلی لبریز از ایمان به سوی مدینه بازگشته و شروع به فعالیت نمودند. سپس نامه‌ای به پیامبر نوشته و تقاضای فرستادن مبلغ برای تعلیم قرآن کردند. پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نیز «مصعب بن عمیر» را برای تعلیم و تربیت آنان فرستادند.
- پیمان عقبه دیگری نیز وجود دارد؟
- بله. با فرارسیدن موسم «حج» کاروان مدینه با پانصد نفر حرکت کرد که در میان آنها هفتاد و سه تن مسلمان وجود داشت. این گروه در مکه با پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) ملاقات نموده و در شب سیزدهم ذی‌الحجه به سوی «منی» حرکت کردند. رسول خدا هم به همراه عمویشان «عباس» رهسپار عقبه شدند. پاسی از شب گذشت و دیدگان مشرکان عرب به خواب رفت. مسلمانان یکی پس از دیگری از جای خود بلند شده و مخفیانه به سوی عقبه روی آوردند تا با پیامبر بیعت کنند.
- بیعت کردند؟
- بله. ابتدا عباس، عموی پیامبر گفت: «ای خزرجیان! شما پشتیبانی خود را نسبت به آئین محمد ابراز داشته‌اید. بدانید که وی گرامی‌ترین افراد قبیله خود است. تمام بنی‌هاشم، اعم از مؤمن و غیرمؤمن دفاع از او را بر عهده دارند؛ ولی اکنون محمد (صلی الله علیه وآله وسلم) جانب شما را ترجیح داده و مایل است در میان شما باشد. اگر تصمیم دارید که روی پیمان خود بایستید و او را از گزند دشمنانش حفظ کنید، او می‌تواند در میان شما زندگی کند، و اگر در لحظات سخت قدرت دفاع از او را ندارید، هم اکنون دست از او بردارید و بگذارید او در میان عشیره خود با کمال عزت، مناعت و عظمت به سر ببرد».
- خزرجیان چه کردند؟
- در این هنگام «براء بن معرور» بلند شد و گفت: «به خدا سوگند هرگز در دل ما غیر از آنچه بر زبان ما جاری می‌شود، چیز دیگری نیست. ما جز صداقت و عمل به پیمان و جانبازی در راه پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) چیز دیگری در سر نداریم.» سپس خزرجیان رو به پیامبر کردند و تقاضا نمودند که حضرتش سخنی بفرمایند. رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) آیاتی از قرآن کریم را برای آن‌ها خواندند و تمایلشان را نسبت به آئین اسلام تشدید کردند. سپس فرمودند: «با شما بیعت می‌کنم به اینکه از من دفاع کنید؛ همان‌طور که از فرزندان و اهل‌بیت خود دفاع می‌کنید.» در این هنگام، دو مرتبه براء برخاست و گفت: «ما فرزندان جنگ، مبارزه و تربیت‌یافتگان جبهه‌های نبردیم و این خصیصه از نیاکانمان به ما ارث رسیده است.» در این اثنا که شور و شوق سراسر جمعیت را فراگرفته بود، صدای خزرجیان که حاکی از اشتیاق فوق‌العاده آنان بود، بلند شد. عباس در حالی که دست رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) را در دست داشت، گفت: «جاسوسانی بر ما گمارده شده و لازم است آهسته سخن بگویید.» در این حالت براء بن معرور و «ابو الهیثم بن تیهان» و «اسعد بن زراره» از جای خود بلند شدند و با پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) دست بیعت دادند و سپس تمام جمعیت به تدریج بیعت نمودند و این پیمان عقبه دوم بود.
- ممنون حاج آقا 
منبع: برداشتی از کتاب: فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، (پیمان عقبه)، تالیف: آیت الله العظمی جعفر سبحانی