امام باقر علیه السلام فرمودند:  به خدا سوگند که او (مهدی (علیه السلام)) مضطر (حقیقی) است که در کتاب خدا آمده می فرماید: «اَمَّن یجیب المضطر اذ ادعاه و یکشف السؤ...» بحارالانوار، ج ٥٢، ص ٣٤١ 

پروژه‌ای به نام ماراتن؛ ویرایش نرمِ ابتذال عمومی

میلاد حسن‌زاده

 

ماجرای ماراتن کیش، فقط یک مسابقه دویدن نبود، یک فرایند مهندسی‌شده بود برای تزریق تدریجی نوعی «لیبرالیسم فرهنگی» به متن جامعه. همان فرمولی که سال‌ها با اشکال مختلف امتحان شد: برداشتن تابو، بی‌اعتبار کردن حدود، و پایان دادن به معنای جدیِ «عفاف عمومی». وقتی خیابان _ که نشانه نظم، قاعده‌مندی و مرزهای اجتماعی بوده _ به صحنه حرکات نمایشی و اختلاط آزاد بدل می‌شود، این فقط ورزش نیست؛ این تلاش برای جا انداختن نوعی بی‌قیدیِ سازمان‌یافته است. پروژه ماراتن با همان مدل کلاسیک اجرا شد:  برچسب نشاط اجتماعی /  پوشش رسانه‌ای

 تولید هیجان جمعی /  و در انتها، پاک‌سازی مرزهای رفتاری
این دقیقاً نسخه فرهنگیِ «شوک درمانی» است؛ ابتدا نمایش، بعد عادی‌سازی، سپس تثبیت. و حالا نسخه بعدی با عنوان «ماراتن تهران» معرفی می‌شود.
 این بار نه برای توریسم، نه برای برندینگ شهری؛ بلکه برای رسمی کردن تصرف خیابان توسط شکل دیگری از زیست فرهنگی که هیچ سنخیتی با قواعد جامعه ما ندارد. تساهلی که در ظاهرِ فرح‌بخش دویدن پنهان شده؛ اما در باطن دنبال حذف هنجارها و اخلاق اجتماعی است.
لیبرالیسم فرهنگی همیشه از همین نقطه وارد می‌شود: با شعار آزادی؛ اما محصولش فروپاشیِ خطوط ارزشی جامعه است.
آنچه امروز با عنوان «ماراتن» تبلیغ می‌شود نه ورزش، نه شادمانی؛ بلکه نسخه جدیدی از بی‌اعتنایی ساختاری به هویت اخلاقی جامعه است؛ نوعی بازتعریف فضای عمومی که در آن مفهوم شرم، قید، مرز و حرمت، جای خود را به نمایشِ بی‌پروایی می‌دهد.
این دویدن نیست که باید نگرانش بود؛ این مسیری است که با دویدن آغاز می‌شود و به عادی‌سازی بی‌مرزی ختم خواهد شد. ماراتن کیش فقط افتتاحیه بود.
ماراتن تهران، پرده اصلی اجراست.
این پروژه اگر امروز با لباس دویدن و هیجان جمعی جلوه می‌کند، فردا در لایه‌های رسمی‌تر فرهنگی و اجتماعی خود را نشان خواهد داد و اگر کسی گمان کند این فقط یک جشن ورزشی است، باید خود را برای روزی آماده کند که همین «نمایش بی‌قید» تبدیل به هنجار ثابت خیابان‌ها شود. مسئله، مسابقه نیست، مسئله تصرف آرام فضای عمومی است؛ تصرفی که بدون اعلام جنگ، مرزها را جابه‌جا می‌کند. این جریان نه از سر نشاط؛ بلکه برای جراحی نرم فرهنگ اجتماعی آغاز شده است و جامعه‌ای که در برابر این جراحی بی‌صدا واکنش ندهد، فردا به‌جای خیابان‌هایش، هویت اخلاقی‌اش را از دست خواهد داد.