احترام به سادات و مودّت و محبت به آنها، خیلی سفارش شده است. بعضی فرمودهاند بارها اتفاق افتاده با نظر سیدی مخالفت نمودم و چوبش را از جای دیگر خوردم؛ بلکه از این بالاتر، پدری که سید بود نقل میکرد: گاهی فرزند خود را بهعنوان تأدیب کتک میزدم، بلافاصله گرفتاری و ناراحتی برایم پیش میآمد.
حضرت امام حسن عسکری (علیهالسلام) به شخصی که به یکی از سادات بیاعتنایی کرده بود، ایراد گرفتند. آن شخص عرض کرد: بیاعتنایی من به او، بهخاطر مخالفت او با شما بود. حضرت در جواب فرمود: چون او به ما انتساب دارد، نمیبایست چنین میکردی!
(کتاب در محضر بهجت، ج۲، ص۳۰۵)
باید مطیع آنها باشیم
آیتالله بهجت ره میفرمود: از مرحوم شیخ علی زاهد، از فقهای بزرگ شیعه که شبهای چهارشنبه به مسجد سهله میرفت، سوال شد: شما این همه مسجد سهله رفتید، خدمت حضرت (عج) مشرف شدید یا نه؟ حضرت را دیدید؟ ایشان در جواب فرموده بود: حتی کسی را که احتمال هم بدهم او باشد، مشاهده نکردهام. با این حال این همه مقید بود و کاری به مشاهده نداشت.
ما چه کار داریم چهرهاش را ببینیم؟ آیا در وجودش شک داریم؟ آیا در اطلاع او به حال خودمان شک داریم؟ ما را چه به این حرفها؟! بنده چه کار دارم بخواهم جمالش را ببینم؟! خوب است، اما به ما گفتهاند این کار را بکنید تا جمال ما را ببینید؟ نفرمودهاند که!
باید مطیع آنها باشیم کاری که میخواهند بکنیم و کاری که نمیخواهند، نه!